به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۵۶: دل به زاری دامن زلف جفا کارش گرفت

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل به زاری دامن زلف جفا کارش گرفت
چون از او نگشاد کاری پای دیوارش گرفت
سرگران دارد ز خواب ناتوانی غمزه اش
باز تا خون کدامین چشم بیدارش گرفت
یارب آن طاووس باغ کیست کز رفتار او
کبک تعلیم خرامیدن ز رفتارش گرفت
هندوی دزد پریشان کار یعنی زلف را
سر همی برد و همانا بر سر کارش گرفت
کنج درویشی ست در عالم خیالی را و بس
گنج مقصودی که بعد از رنج بسیارش گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵: دلا طریقهٔ عشّاق خود پرستی نیست 2شمارهٔ ۵۶: دل به زاری دامن زلف جفا کارش گرفت 3شمارهٔ ۵۷: دلم را مقام عبادت درِ اوست 4شمارهٔ ۵۸: دلم از دردِ فراق تو قوی افگار است 5شمارهٔ ۵۹: دل ناگرفته خال تو در زلف جا گرفت 6شمارهٔ ۶۰: دل وصل تو می خواهد و دلخواست همین ...7شمارهٔ ۶۱: دلی که صرف تو شد نقد عشق قیمت اوست 8شمارهٔ ۶۲: رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست 9شمارهٔ ۶۳: ز بس که عشق تو شوری به شهر و کو ان ...10شمارهٔ ۶۴: زلف تو را که شامِ پریشانی من است 11شمارهٔ ۶۵: سروِ بالای تو در عالم خوبی علم است 12شمارهٔ ۶۶: سروِ بالای تو را شیوه بلا انگیزی س ...13شمارهٔ ۶۷: سرو تا بندهٔ بالای تو شد آزاد است 14شمارهٔ ۶۸: سنبل باغ رخت غالیه بو افتاده ست 15شمارهٔ ۶۹: شمع رویت را چراغ آسمان پروانه یی س ...16شمارهٔ ۷۰: کدامین رسم و آیینی که در رندان مفر ...17شمارهٔ ۷۱: کجا روم که مرا جز درت پناهی نیست 18شمارهٔ ۷۲: که می داند میِ شوق از چه جام است 19شمارهٔ ۷۳: گر چه ابر زندگی جان بخش و صافی مشر ...20شمارهٔ ۷۴: گرچه اشک منِ غمدیده سراسر گهر است 21شمارهٔ ۷۵: گرچه تو حقیری و گناه تو عظیم است 22شمارهٔ ۷۶: گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است 23شمارهٔ ۷۷: گرچه طریق وفا قدیم است 24شمارهٔ ۷۸: گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم ا ...25شمارهٔ ۷۹: گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت 26شمارهٔ ۸۰: گنجی ست عشق یار که عالم خراب اوست 27شمارهٔ ۸۱: لاله را همچو بتان عارض دلجویی نیست 28شمارهٔ ۸۲: مرا از دل خبر جز بی دلی نیست 29شمارهٔ ۸۳: مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست 30شمارهٔ ۸۴: نالهٔ دلسوز نی شرح غمی بیش نیست 31شمارهٔ ۸۵: نرگس خیال چشم تو در خواب ناز یافت 32شمارهٔ ۸۶: نقدی ست دل که سکّهٔ محنت به نام او ...33شمارهٔ ۸۷: هر آن حدیث که در دعویِ محبّت توست 34شمارهٔ ۸۸: هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیس ...35شمارهٔ ۸۹: هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به ...36شمارهٔ ۹۰: هر دل که به عشق مبتلا نیست 37شمارهٔ ۹۱: هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیس ...38شمارهٔ ۹۲: هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور ...39شمارهٔ ۹۳: یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت 40شمارهٔ ۹۴: آزاد بنده یی که قبول دلی شود 41شمارهٔ ۹۵: آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید 42شمارهٔ ۹۶: آن گوهر حسنی که بدان فخر توان کرد 43شمارهٔ ۹۷: آن دم ایاز خاص به مقصود می رسد 44شمارهٔ ۹۸: آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند 45شمارهٔ ۹۹: آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد 46شمارهٔ ۱۰۰: از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد 47شمارهٔ ۱۰۱: از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آ ...48شمارهٔ ۱۰۲: اشکم به جست و جوی او بر خاک آن در ...49شمارهٔ ۱۰۳: افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفت ...50شمارهٔ ۱۰۴: اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و ف ...51شمارهٔ ۱۰۵: اگر چه صاحب معنی همه هنر باشد 52شمارهٔ ۱۰۶: اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد 53شمارهٔ ۱۰۷: اوّل استادی که عشق و حسن را تقسیم ...54شمارهٔ ۱۰۸: اهل دل در طلبت صاحب تدبیر شدند 55شمارهٔ ۱۰۹: ای دل از باطن آن فرقه که صاحب قدم ...56شمارهٔ ۱۱۰: ای لبت کام دل بی سروسامانی چند 57شمارهٔ ۱۱۱: ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان ...58شمارهٔ ۱۱۲: با آفتاب رویت چون مه نمی برآید 59شمارهٔ ۱۱۳: باد از هوای کوی تو پیغام می دهد 60شمارهٔ ۱۱۴: باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود 61شمارهٔ ۱۱۵: باد اگر یاد سرو ما نکند 62شمارهٔ ۱۱۶: باز از قدم گل چمن پیر جوان شد 63شمارهٔ ۱۱۷: باز این دل خود کام به فرمان کسی ش ...64شمارهٔ ۱۱۸: باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد 65شمارهٔ ۱۱۹: باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد 66شمارهٔ ۱۲۰: باز ره بینان نشان از قرب منزل می ...67شمارهٔ ۱۲۱: باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد 68شمارهٔ ۱۲۲: با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود 69شمارهٔ ۱۲۳: به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من ...70شمارهٔ ۱۲۴: به جهان لطیف طبعی که ز خود ملال د ...71شمارهٔ ۱۲۵: تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد 72شمارهٔ ۱۲۶: تابِ رویت رونق خورشید عالمتاب برد 73شمارهٔ ۱۲۷: تا بر بیاض رویت خطّ سیه برآمد 74شمارهٔ ۱۲۸: تاب رویت به فروغ مه تابان ماند 75شمارهٔ ۱۲۹: تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرد ...76شمارهٔ ۱۳۰: تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب ش ...77شمارهٔ ۱۳۱: تا به سودای تو دل را عشق و همّت ی ...78شمارهٔ ۱۳۲: تا به کی چشم تو جز غارت دینها نکن ...79شمارهٔ ۱۳۳: تا به کی نقد دلم صرف غم هجران شود 80شمارهٔ ۱۳۴: تا به معنی اهل صورت دم ز آب و گل ...81شمارهٔ ۱۳۵: تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد 82شمارهٔ ۱۳۶: تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد 83شمارهٔ ۱۳۷: تا خرد خیمه سوی عالم جسمانی زد 84شمارهٔ ۱۳۸: تا خطت خود را به سودای خطا خواهد ...85شمارهٔ ۱۳۹: تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می ...86شمارهٔ ۱۴۰: تا دلم شیوهٔ آن زلف دوتا می داند 87شمارهٔ ۱۴۱: تا راهروان در حرم دل نرسیدند 88شمارهٔ ۱۴۲: تا ز خاک قدمت باد خبر می آرد 89شمارهٔ ۱۴۳: تا ز عشق اهل نظر آئینه یی برساختن ...90شمارهٔ ۱۴۴: تا زلف تو دلم را پا بستهٔ بلا کرد 91شمارهٔ ۱۴۵: تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد 92شمارهٔ ۱۴۶: تا ز نسیم رحتمش رایحه یی به ما رس ...93شمارهٔ ۱۴۷: تا کافر چشمت ز مژه عزم سپه کرد 94شمارهٔ ۱۴۸: تا گرد عارض تو خط سبز بردمید 95شمارهٔ ۱۴۹: تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد 96شمارهٔ ۱۵۰: تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید 97شمارهٔ ۱۵۱: تا نشد زلفت پریشان وقت ما برهم نز ...98شمارهٔ ۱۵۲: ترک چشمت بی سپاه حُسن خنجر می زند 99شمارهٔ ۱۵۳: تو را به جز سخن اندر دهن نمی گنجد 100شمارهٔ ۱۵۴: چشمت آزار ما چه می خواهد 101شمارهٔ ۱۵۵: چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد 102شمارهٔ ۱۵۶: چنین که چشم تو پروای دادخواه ندار ...103شمارهٔ ۱۵۷: چو زلف بی قرارش قصد جان کرد 104شمارهٔ ۱۵۸: چو سرو هر که در این بوستان هوای ت ...105شمارهٔ ۱۵۹: چو عطّار صبا در چین زلفت مشگ می ب ...106شمارهٔ ۱۶۰: چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می ...107شمارهٔ ۱۶۱: چو نام مستیِ نرگس به بزم باغ برآم ...108شمارهٔ ۱۶۲: خدا بتان جفا کیش را وفا بخشد 109شمارهٔ ۱۶۳: خطت را تا به خون ریزی نشان شد 110شمارهٔ ۱۶۴: خطت صحیفهٔ مه را نقاب مشگین کرد 111شمارهٔ ۱۶۵: خیال روی تو از سر به در نخواهم کر ...112شمارهٔ ۱۶۶: خیز که پیر مغان میکده را درگشاد 113شمارهٔ ۱۶۷: در ازل مهر تو با جان رقم غم می زد 114شمارهٔ ۱۶۸: در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل ش ...115شمارهٔ ۱۶۹: در چمن سبزهٔ سیراب به هرجا که رسی ...116شمارهٔ ۱۷۰: در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند 117شمارهٔ ۱۷۱: دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین ...118شمارهٔ ۱۷۲: دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد 119شمارهٔ ۱۷۳: دل به رویت هوس صحبت جانی دارد 120شمارهٔ ۱۷۴: دل نه جز غصّه محرمی دارد 121شمارهٔ ۱۷۵: دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد 122شمارهٔ ۱۷۶: دلم جز با غمت خرّم نباشد 123شمارهٔ ۱۷۷: دلِ شکسته چو در آرزوی لعل تو خون ...124شمارهٔ ۱۷۸: دل جفای خطت از دور قمر می داند 125شمارهٔ ۱۷۹: دلم از زلف تو پا بستهٔ سودا آمد 126شمارهٔ ۱۸۰: دل در آن زلف شد و روی دل افروز ند ...127شمارهٔ ۱۸۱: دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از ...128شمارهٔ ۱۸۲: راستی را شیوه یی کآن سرو قامت می ...129شمارهٔ ۱۸۳: روی تو طعنه بر گُل سیراب می زند 130شمارهٔ ۱۸۴: ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد 131شمارهٔ ۱۸۵: ز غمزه چشم تو چون تیر در کمان آور ...132شمارهٔ ۱۸۶: سپاه عشق از آن لحظه خیمه بالا زد 133شمارهٔ ۱۸۷: سرشک تا به کی از چشم آن و این افت ...134شمارهٔ ۱۸۸: سرکشید از کبر ابلیس و چنین مهجور ...135شمارهٔ ۱۸۹: سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نک ...136شمارهٔ ۱۹۰: سروِ قدّت طرف باغ چو پا می ماند 137شمارهٔ ۱۹۱: سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند 138شمارهٔ ۱۹۲: سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نمای ...139شمارهٔ ۱۹۳: شبی کآن ماه با ما خوش برآید 140شمارهٔ ۱۹۴: صاحب روی نکو منصب دولت دارد 141شمارهٔ ۱۹۵: ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب م ...142شمارهٔ ۱۹۶: صبا به تحفه نسیمی که دلگشای آرد 143شمارهٔ ۱۹۷: طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمی کند 144شمارهٔ ۱۹۸: طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می کند 145شمارهٔ ۱۹۹: عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد 146شمارهٔ ۲۰۰: غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد 147شمارهٔ ۲۰۱: کس نیست که کار ما برآرد 148شمارهٔ ۲۰۲: کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواه ...149شمارهٔ ۲۰۳: کسی را که رویت هوس می کند 150شمارهٔ ۲۰۴: کسی کآشفتهٔ سودای آن زنجیر مو آمد 151شمارهٔ ۲۰۵: کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند 152شمارهٔ ۲۰۶: کسی چون گل دهن پرخنده دارد 153شمارهٔ ۲۰۷: کسی کاو به جانان وصالی ندارد 154شمارهٔ ۲۰۸: کسی که سلسلهٔ زلف مشکبو دارد 155شمارهٔ ۲۰۹: کسی کز خوان قسمت مفلسان را جام می ...156شمارهٔ ۲۱۰: کمند زلف توام پای بند سودا کرد 157شمارهٔ ۲۱۱: کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد 158شمارهٔ ۲۱۲: گر ای اشک دیده به خویشت بخواند 159شمارهٔ ۲۱۳: گر بعد اجل دردِ تو با خویش توان ب ...160شمارهٔ ۲۱۴: گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد 161شمارهٔ ۲۱۵: گرچه هر دم سیل اشک ما به دریا می ...162شمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد 163شمارهٔ ۲۱۷: گرچه شب غم ساختم چون شمع من با سو ...164شمارهٔ ۲۱۸: گر ز بالای تو هر ساعت بلا باید کش ...165شمارهٔ ۲۱۹: گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد 166شمارهٔ ۲۲۰: گر قدح با لب میگون تو لافی دارد 167شمارهٔ ۲۲۱: گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا ش ...168شمارهٔ ۲۲۲: گر ندیدی کز سرای دیده ام خون می چ ...169شمارهٔ ۲۲۳: گر همچونی دم می زنم از سوز دل خون ...170شمارهٔ ۲۲۴: گل جامه دران بار دگر سر به در آور ...171شمارهٔ ۲۲۵: گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید 172شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند 173شمارهٔ ۲۲۷: گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می ...174شمارهٔ ۲۲۸: گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد 175شمارهٔ ۲۲۹: گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام می ...176شمارهٔ ۲۳۰: گهی که آیت حسن تو را بیان کردند 177شمارهٔ ۲۳۱: لبت جانبخش و دلجو می نماید 178شمارهٔ ۲۳۲: ما را ز سر خیال تو بیرون نمی شود 179شمارهٔ ۲۳۳: ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد ک ...180شمارهٔ ۲۳۴: مرا بی تو راحت الم می نماید 181شمارهٔ ۲۳۵: مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواه ...182شمارهٔ ۲۳۶: مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود 183شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود 184شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...185شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 186شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...187شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 188شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...189شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 190شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 191شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 192شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 193شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 194شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...195شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 196شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 197شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 198شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...199شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 200شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 201شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 202شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 203شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...204شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 205شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 206شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 207شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 208شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 209شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 210شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 211شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 212شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 213شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...214شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 215شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...216شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...217شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 218شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 219شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 220شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...221شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 222شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 223شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 224شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 225شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 226شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...227شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...228شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...229شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...230شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 231شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 232شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 233شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...234شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...235شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...236شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 237شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 238شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...239شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 240شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 241شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 242شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...243شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...244شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 245شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...246شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 247شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 248شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 249شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...250شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 251شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...252شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 253شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 254شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 255شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...256شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...257شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 258شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 259شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 260شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 261شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 262شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 263شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...264شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...265شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 266شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 267شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 268شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 269شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 270شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 271شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 272شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 273شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...274شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...275شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 276شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 277شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...278شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 279شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 280شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 281شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 282شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...283شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...284شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 285شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 286شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...287شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 288شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 289شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 290شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 291شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 292شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...293شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 294شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 295شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 296شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 297شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 298شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 299شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 300شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 301شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 302شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 303شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...304شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 305شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...306شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...307شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 308شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 309شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 310شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 311شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 312شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 313شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 314شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 315شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...316شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 317شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 318شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 319شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...320شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 321شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 322شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...323شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ