به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۵۴: دلا بنیاد جان را محکمی نیست

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلا بنیاد جان را محکمی نیست
در او جز غم اساس خرّمی نیست
چه پوشم راز دل از تو چو هرگز
میان ما و تو نامحرمی نیست
اگر در روضه رضوان صد ره از حور
تو را بهتر ندارد آدمی نیست
مرا هر لحظه رسوا کردن ای اشک
به پیش مردمان از مردمی نیست
اگر چه ماه نو بسیار خوب است
به خوبی ابرویت را زو کمی نیست
درون خلوت غم با خیالی
به غیر از ناله کس را همدمی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳: خشنود بودن از غمِ عشق تو کار ماست 2شمارهٔ ۵۴: دلا بنیاد جان را محکمی نیست 3شمارهٔ ۵۵: دلا طریقهٔ عشّاق خود پرستی نیست 4شمارهٔ ۵۶: دل به زاری دامن زلف جفا کارش گرفت 5شمارهٔ ۵۷: دلم را مقام عبادت درِ اوست 6شمارهٔ ۵۸: دلم از دردِ فراق تو قوی افگار است 7شمارهٔ ۵۹: دل ناگرفته خال تو در زلف جا گرفت 8شمارهٔ ۶۰: دل وصل تو می خواهد و دلخواست همین ...9شمارهٔ ۶۱: دلی که صرف تو شد نقد عشق قیمت اوست 10شمارهٔ ۶۲: رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست 11شمارهٔ ۶۳: ز بس که عشق تو شوری به شهر و کو ان ...12شمارهٔ ۶۴: زلف تو را که شامِ پریشانی من است 13شمارهٔ ۶۵: سروِ بالای تو در عالم خوبی علم است 14شمارهٔ ۶۶: سروِ بالای تو را شیوه بلا انگیزی س ...15شمارهٔ ۶۷: سرو تا بندهٔ بالای تو شد آزاد است 16شمارهٔ ۶۸: سنبل باغ رخت غالیه بو افتاده ست 17شمارهٔ ۶۹: شمع رویت را چراغ آسمان پروانه یی س ...18شمارهٔ ۷۰: کدامین رسم و آیینی که در رندان مفر ...19شمارهٔ ۷۱: کجا روم که مرا جز درت پناهی نیست 20شمارهٔ ۷۲: که می داند میِ شوق از چه جام است 21شمارهٔ ۷۳: گر چه ابر زندگی جان بخش و صافی مشر ...22شمارهٔ ۷۴: گرچه اشک منِ غمدیده سراسر گهر است 23شمارهٔ ۷۵: گرچه تو حقیری و گناه تو عظیم است 24شمارهٔ ۷۶: گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است 25شمارهٔ ۷۷: گرچه طریق وفا قدیم است 26شمارهٔ ۷۸: گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم ا ...27شمارهٔ ۷۹: گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت 28شمارهٔ ۸۰: گنجی ست عشق یار که عالم خراب اوست 29شمارهٔ ۸۱: لاله را همچو بتان عارض دلجویی نیست 30شمارهٔ ۸۲: مرا از دل خبر جز بی دلی نیست 31شمارهٔ ۸۳: مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست 32شمارهٔ ۸۴: نالهٔ دلسوز نی شرح غمی بیش نیست 33شمارهٔ ۸۵: نرگس خیال چشم تو در خواب ناز یافت 34شمارهٔ ۸۶: نقدی ست دل که سکّهٔ محنت به نام او ...35شمارهٔ ۸۷: هر آن حدیث که در دعویِ محبّت توست 36شمارهٔ ۸۸: هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیس ...37شمارهٔ ۸۹: هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به ...38شمارهٔ ۹۰: هر دل که به عشق مبتلا نیست 39شمارهٔ ۹۱: هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیس ...40شمارهٔ ۹۲: هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور ...41شمارهٔ ۹۳: یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت 42شمارهٔ ۹۴: آزاد بنده یی که قبول دلی شود 43شمارهٔ ۹۵: آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید 44شمارهٔ ۹۶: آن گوهر حسنی که بدان فخر توان کرد 45شمارهٔ ۹۷: آن دم ایاز خاص به مقصود می رسد 46شمارهٔ ۹۸: آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند 47شمارهٔ ۹۹: آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد 48شمارهٔ ۱۰۰: از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد 49شمارهٔ ۱۰۱: از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آ ...50شمارهٔ ۱۰۲: اشکم به جست و جوی او بر خاک آن در ...51شمارهٔ ۱۰۳: افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفت ...52شمارهٔ ۱۰۴: اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و ف ...53شمارهٔ ۱۰۵: اگر چه صاحب معنی همه هنر باشد 54شمارهٔ ۱۰۶: اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد 55شمارهٔ ۱۰۷: اوّل استادی که عشق و حسن را تقسیم ...56شمارهٔ ۱۰۸: اهل دل در طلبت صاحب تدبیر شدند 57شمارهٔ ۱۰۹: ای دل از باطن آن فرقه که صاحب قدم ...58شمارهٔ ۱۱۰: ای لبت کام دل بی سروسامانی چند 59شمارهٔ ۱۱۱: ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان ...60شمارهٔ ۱۱۲: با آفتاب رویت چون مه نمی برآید 61شمارهٔ ۱۱۳: باد از هوای کوی تو پیغام می دهد 62شمارهٔ ۱۱۴: باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود 63شمارهٔ ۱۱۵: باد اگر یاد سرو ما نکند 64شمارهٔ ۱۱۶: باز از قدم گل چمن پیر جوان شد 65شمارهٔ ۱۱۷: باز این دل خود کام به فرمان کسی ش ...66شمارهٔ ۱۱۸: باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد 67شمارهٔ ۱۱۹: باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد 68شمارهٔ ۱۲۰: باز ره بینان نشان از قرب منزل می ...69شمارهٔ ۱۲۱: باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد 70شمارهٔ ۱۲۲: با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود 71شمارهٔ ۱۲۳: به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من ...72شمارهٔ ۱۲۴: به جهان لطیف طبعی که ز خود ملال د ...73شمارهٔ ۱۲۵: تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد 74شمارهٔ ۱۲۶: تابِ رویت رونق خورشید عالمتاب برد 75شمارهٔ ۱۲۷: تا بر بیاض رویت خطّ سیه برآمد 76شمارهٔ ۱۲۸: تاب رویت به فروغ مه تابان ماند 77شمارهٔ ۱۲۹: تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرد ...78شمارهٔ ۱۳۰: تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب ش ...79شمارهٔ ۱۳۱: تا به سودای تو دل را عشق و همّت ی ...80شمارهٔ ۱۳۲: تا به کی چشم تو جز غارت دینها نکن ...81شمارهٔ ۱۳۳: تا به کی نقد دلم صرف غم هجران شود 82شمارهٔ ۱۳۴: تا به معنی اهل صورت دم ز آب و گل ...83شمارهٔ ۱۳۵: تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد 84شمارهٔ ۱۳۶: تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد 85شمارهٔ ۱۳۷: تا خرد خیمه سوی عالم جسمانی زد 86شمارهٔ ۱۳۸: تا خطت خود را به سودای خطا خواهد ...87شمارهٔ ۱۳۹: تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می ...88شمارهٔ ۱۴۰: تا دلم شیوهٔ آن زلف دوتا می داند 89شمارهٔ ۱۴۱: تا راهروان در حرم دل نرسیدند 90شمارهٔ ۱۴۲: تا ز خاک قدمت باد خبر می آرد 91شمارهٔ ۱۴۳: تا ز عشق اهل نظر آئینه یی برساختن ...92شمارهٔ ۱۴۴: تا زلف تو دلم را پا بستهٔ بلا کرد 93شمارهٔ ۱۴۵: تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد 94شمارهٔ ۱۴۶: تا ز نسیم رحتمش رایحه یی به ما رس ...95شمارهٔ ۱۴۷: تا کافر چشمت ز مژه عزم سپه کرد 96شمارهٔ ۱۴۸: تا گرد عارض تو خط سبز بردمید 97شمارهٔ ۱۴۹: تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد 98شمارهٔ ۱۵۰: تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید 99شمارهٔ ۱۵۱: تا نشد زلفت پریشان وقت ما برهم نز ...100شمارهٔ ۱۵۲: ترک چشمت بی سپاه حُسن خنجر می زند 101شمارهٔ ۱۵۳: تو را به جز سخن اندر دهن نمی گنجد 102شمارهٔ ۱۵۴: چشمت آزار ما چه می خواهد 103شمارهٔ ۱۵۵: چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد 104شمارهٔ ۱۵۶: چنین که چشم تو پروای دادخواه ندار ...105شمارهٔ ۱۵۷: چو زلف بی قرارش قصد جان کرد 106شمارهٔ ۱۵۸: چو سرو هر که در این بوستان هوای ت ...107شمارهٔ ۱۵۹: چو عطّار صبا در چین زلفت مشگ می ب ...108شمارهٔ ۱۶۰: چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می ...109شمارهٔ ۱۶۱: چو نام مستیِ نرگس به بزم باغ برآم ...110شمارهٔ ۱۶۲: خدا بتان جفا کیش را وفا بخشد 111شمارهٔ ۱۶۳: خطت را تا به خون ریزی نشان شد 112شمارهٔ ۱۶۴: خطت صحیفهٔ مه را نقاب مشگین کرد 113شمارهٔ ۱۶۵: خیال روی تو از سر به در نخواهم کر ...114شمارهٔ ۱۶۶: خیز که پیر مغان میکده را درگشاد 115شمارهٔ ۱۶۷: در ازل مهر تو با جان رقم غم می زد 116شمارهٔ ۱۶۸: در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل ش ...117شمارهٔ ۱۶۹: در چمن سبزهٔ سیراب به هرجا که رسی ...118شمارهٔ ۱۷۰: در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند 119شمارهٔ ۱۷۱: دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین ...120شمارهٔ ۱۷۲: دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد 121شمارهٔ ۱۷۳: دل به رویت هوس صحبت جانی دارد 122شمارهٔ ۱۷۴: دل نه جز غصّه محرمی دارد 123شمارهٔ ۱۷۵: دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد 124شمارهٔ ۱۷۶: دلم جز با غمت خرّم نباشد 125شمارهٔ ۱۷۷: دلِ شکسته چو در آرزوی لعل تو خون ...126شمارهٔ ۱۷۸: دل جفای خطت از دور قمر می داند 127شمارهٔ ۱۷۹: دلم از زلف تو پا بستهٔ سودا آمد 128شمارهٔ ۱۸۰: دل در آن زلف شد و روی دل افروز ند ...129شمارهٔ ۱۸۱: دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از ...130شمارهٔ ۱۸۲: راستی را شیوه یی کآن سرو قامت می ...131شمارهٔ ۱۸۳: روی تو طعنه بر گُل سیراب می زند 132شمارهٔ ۱۸۴: ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد 133شمارهٔ ۱۸۵: ز غمزه چشم تو چون تیر در کمان آور ...134شمارهٔ ۱۸۶: سپاه عشق از آن لحظه خیمه بالا زد 135شمارهٔ ۱۸۷: سرشک تا به کی از چشم آن و این افت ...136شمارهٔ ۱۸۸: سرکشید از کبر ابلیس و چنین مهجور ...137شمارهٔ ۱۸۹: سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نک ...138شمارهٔ ۱۹۰: سروِ قدّت طرف باغ چو پا می ماند 139شمارهٔ ۱۹۱: سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند 140شمارهٔ ۱۹۲: سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نمای ...141شمارهٔ ۱۹۳: شبی کآن ماه با ما خوش برآید 142شمارهٔ ۱۹۴: صاحب روی نکو منصب دولت دارد 143شمارهٔ ۱۹۵: ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب م ...144شمارهٔ ۱۹۶: صبا به تحفه نسیمی که دلگشای آرد 145شمارهٔ ۱۹۷: طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمی کند 146شمارهٔ ۱۹۸: طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می کند 147شمارهٔ ۱۹۹: عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد 148شمارهٔ ۲۰۰: غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد 149شمارهٔ ۲۰۱: کس نیست که کار ما برآرد 150شمارهٔ ۲۰۲: کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواه ...151شمارهٔ ۲۰۳: کسی را که رویت هوس می کند 152شمارهٔ ۲۰۴: کسی کآشفتهٔ سودای آن زنجیر مو آمد 153شمارهٔ ۲۰۵: کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند 154شمارهٔ ۲۰۶: کسی چون گل دهن پرخنده دارد 155شمارهٔ ۲۰۷: کسی کاو به جانان وصالی ندارد 156شمارهٔ ۲۰۸: کسی که سلسلهٔ زلف مشکبو دارد 157شمارهٔ ۲۰۹: کسی کز خوان قسمت مفلسان را جام می ...158شمارهٔ ۲۱۰: کمند زلف توام پای بند سودا کرد 159شمارهٔ ۲۱۱: کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد 160شمارهٔ ۲۱۲: گر ای اشک دیده به خویشت بخواند 161شمارهٔ ۲۱۳: گر بعد اجل دردِ تو با خویش توان ب ...162شمارهٔ ۲۱۴: گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد 163شمارهٔ ۲۱۵: گرچه هر دم سیل اشک ما به دریا می ...164شمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد 165شمارهٔ ۲۱۷: گرچه شب غم ساختم چون شمع من با سو ...166شمارهٔ ۲۱۸: گر ز بالای تو هر ساعت بلا باید کش ...167شمارهٔ ۲۱۹: گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد 168شمارهٔ ۲۲۰: گر قدح با لب میگون تو لافی دارد 169شمارهٔ ۲۲۱: گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا ش ...170شمارهٔ ۲۲۲: گر ندیدی کز سرای دیده ام خون می چ ...171شمارهٔ ۲۲۳: گر همچونی دم می زنم از سوز دل خون ...172شمارهٔ ۲۲۴: گل جامه دران بار دگر سر به در آور ...173شمارهٔ ۲۲۵: گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید 174شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند 175شمارهٔ ۲۲۷: گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می ...176شمارهٔ ۲۲۸: گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد 177شمارهٔ ۲۲۹: گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام می ...178شمارهٔ ۲۳۰: گهی که آیت حسن تو را بیان کردند 179شمارهٔ ۲۳۱: لبت جانبخش و دلجو می نماید 180شمارهٔ ۲۳۲: ما را ز سر خیال تو بیرون نمی شود 181شمارهٔ ۲۳۳: ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد ک ...182شمارهٔ ۲۳۴: مرا بی تو راحت الم می نماید 183شمارهٔ ۲۳۵: مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواه ...184شمارهٔ ۲۳۶: مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود 185شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود 186شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...187شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 188شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...189شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 190شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...191شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 192شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 193شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 194شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 195شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 196شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...197شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 198شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 199شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 200شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...201شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 202شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 203شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 204شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 205شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...206شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 207شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 208شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 209شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 210شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 211شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 212شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 213شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 214شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 215شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...216شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 217شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...218شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...219شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 220شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 221شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 222شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...223شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 224شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 225شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 226شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 227شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 228شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...229شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...230شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...231شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...232شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 233شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 234شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 235شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...236شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...237شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...238شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 239شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 240شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...241شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 242شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 243شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 244شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...245شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...246شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 247شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...248شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 249شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 250شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 251شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...252شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 253شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...254شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 255شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 256شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 257شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...258شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...259شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 260شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 261شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 262شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 263شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 264شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 265شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...266شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...267شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 268شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 269شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 270شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 271شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 272شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 273شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 274شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 275شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...276شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...277شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 278شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 279شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...280شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 281شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 282شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 283شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 284شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...285شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...286شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 287شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 288شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...289شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 290شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 291شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 292شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 293شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 294شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...295شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 296شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 297شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 298شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 299شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 300شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 301شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 302شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 303شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 304شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 305شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...306شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 307شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...308شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...309شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 310شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 311شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 312شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 313شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 314شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 315شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 316شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 317شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...318شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 319شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 320شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 321شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...322شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 323شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 324شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...325شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ