ما به چشمت عشق می بازیم و او در عین خواب
بر رخت حق نظر داریم و می پوشد نقاب
صورتت هرجا که ظاهر می کند فتوایِ حسن
می نویسد مفتیِ پیر خرد صحّ الجواب
گر ز شام زلف بنماید مه رویت جمال
در زمین خواهد فرو رفت از خجالت آفتاب
دل نهان کردی ز مردم زخم تیر غمزه ات
گر نیفکندی سرشک من سپر بر روی آب
چشم گریان خیالی صد خلل دارد ز اشک
می شود آری ز باران خانهٔ مردم خراب