به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ورود / ثبت نام
ورود به گنجینه فارسی
کاربر جدید هستید ؟
ثبت نام
سفارش های من
پرداختی های من
پیام های من
تغییر کلمه عبور
خروج
صفحه اصلی
ایران بزرگ
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
همه سخنوران
ابن سینا | شیخ الرئیس
ابن یمین
ابوالحسن فراهانی
ابوالفرج رونی
ابوالقاسم فردوسی
ابوسعید ابوالخیر
ابولقاسم لاهوتی
ابومنصور دقیقی
ابومنصور معمری
اثیر اخسیکتی
ادیب صابر ترمذی
آذر بیگدلی
ازرقی هروی
استاد رودکی
اسدی توسی
اسیر شهرستانی
اسیری لاهیجی
آشفته شیرازی
اشو زرتشت
افسر کرمانی
افسرالملوک عاملی
اقبال لاهوری
الهامی کرمانشاهی
امام غزالی
امامی هروی
امیر حسینی غوری
امیر خسرو دهلوی
امیر معزی
امیرشاهی سبزواری
انوری ابیوردی
اهلی شیرازی
اوحدالدین کرمانی
اوحدی مراغه ای
ایرانشاه
ایرج میرزا
بابا افضل کاشی
بابا طاهر
بارق شفیعی
بازار صابر
بدیع بلخی
بلند اقبال
بیدل دهلوی
بیرنگ کوهدامنی
بیهقی
پروین اعتصامی
پوریای ولی
ترکی شیرازی
تیمورشاه درانی
جامی هروی
جلال عضد یزدی
جمال الدین اصفهانی
جهان ملک خاتون
جویا تبریزی
جیحون یزدی
چاندرا بهان برهمن
حاجب شیرازی
حافظ شیرازی
حزین لاهیجی
حِسام خوسفی
حسن غزنوی
حسین خوارزمی
حسین کنگرتی
حکیم سبزواری
حکیم سنایی غزنوی
حکیم عمر خیام
حکیم ناصر خسرو
حکیم نزاری قهستانی
حکیم نظامی گنجوی
حمیدالدین بلخی
حیدر شیرازی
حیدری وجودی
خاقانی شروانی
خالد نقشبندی
خلیل الله خلیلی
خواجه عبدالله
خواجه نصیرالدین توسی
خواجوی کرمانی
خیالی بخاری
داوی پریشان
دهقان کابلی
رابعه بلخی
رحیم خان خانان
رشحه اصفهانی
رضا مایل هروی
رضاقلی هدایت
رضیالدین آرتیمانی
رفیق اصفهانی
رهی معیری
زرتشت بهرام پژدو
سحاب اصفهانی
سراج قمری
سراینده فرامرز نامه
سرمد کاشانی
سعدالدین وراوینی
سعدی شیرازی
سعیدا یزدی
سلطان باهو
سلطان محمود
سلطان ولد
سلمان ساوجی
سلیم تهرانی
سلیمان لایق
سلیمی جرونی
سوزنی سمرقندی
سیدای نَسَفی
سیف فرغانی
شاه نعمت الله
شاهدی
شرف الدین بخاری
شمس مغربی
شهابالدین سُهرِوَردی
شهرزاد | هزار و یک شب
شهریار
شوکت بخاری
شیخ بهایی
شیخ فخرالدین عراقی
صابر همدانی
صامت بروجردی
صائب تبریزی
صغیر اصفهانی
صفای اصفهانی
صفی علیشاه
صوفی محمد هروی
ضیاءالدین نَخشَبی
طاهره زرین تاج
طبیب اصفهانی
طغرای مشهدی
طغرل احراری
ظهیر فاریابی
ظهیری سمرقندی
عارف قزوینی
عبادی مروزی
عباس صبوحی
عبدالحق بیتات
عبدالقادر گیلانی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عرفی شیرازی
عروضی سمرقندی
عسجدی مروزی
عشقری
عطار تونی
عطار نیشابوری
علی شیر نوایی
عمادالدین نسیمی
عمان سامانی
عمعق بخاری
عنصرالمعالی کیکاووس
عنصری بلخی
عینالقضات همدانی
عیوقی
غالب دهلوی
غبار همدانی
فایز دشتی
فخر الدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فرخی یزدی
فرزانه خجندی
فروغی بسطامی
فصیحی هروی
فضولی بغدادی
فغانی شیرازی
فلکی شروانی
فیاض لاهیجی
فیض کاشانی
قاسم انوار
قانعی توسی
قائم مقام فراهانی
قدسی مشهدی
قرآن به فارسی
قصاب کاشانی
قطران تبریزی
قهار عاصی
قوامی رازی
قیصر امین پور
کارو
کسایی مروزی
کلیم کاشانی
کمال الدین اصفهانی
کمال الدین خجندی
کوهی
گل نظر کلدی
گلرخسار صفی اوا
گورو گوبیند سینگ
لایق شیرعلی
لبیبی
مجد همگر
مجیرالدین بیلقانی
محتشم کاشانی
محقق ترمذی
محمد بن منور
محمد كوسج
محمود شبستری
محیط قمی
محیی الدین ابن عربی
مختاری غزنوی
مخفی بدخشی
مسعود سعد سلمان
مشتاق اصفهانی
ملا احمد نراقی
ملا مسیح پانی پتی
منوچهری دامغانی
مهستی گنجوی
مولانا بلخی
مولانا ناصر بخاری
مومن قناعت
میرداماد
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا حبیب خراسانی
میرزا قاآنی
میرزاده عشقی
میلی مهشدی هروی
نجم الدین رازی
نصرالله منشی
نصیر جهرمی
نظام قاری
نظیری نیشابوری
نعیم فراشری آلبانیایی
نورعلی شاه
نوعی خبوشانی
نیر تبریزی
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
همام تبریزی
هوشنگ ابتهاج
واعظ قزوینی
وحدت کرمانشاهی
وحشی باقفی
وحید قزوینی
وطواط بلخی
وفایی شوشتری
وفایی مهابادی
همه آثار
منوی دسترسی
صفحه اصلی
پیام های من
ایران
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
پشتیبانی مالی از شاعر یا کتاب
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
ورود به صفحه کاربری
تماس با ما
درباره ما
صفحه اصلی
کتابخانه دیجیتال
کتابخانه دیجیتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
صغیر اصفهانی
صغیر اصفهانی
دیوان اشعار | صغیر
غزل ها
243
شمارهٔ ۱: ای ازلی ذات از عیوب مبرا
شمارهٔ ۲: ز ممکنات توان دید طلعت او را
شمارهٔ ۳: چه مایه میدهد اردیبهشت بستان را
شمارهٔ ۴: زین سر و نشان یافتم آن سر و نشان را
شمارهٔ ۵: زاهدا کمتر نصیحت کن من دیوانه را
شمارهٔ ۶: چو من آراستم ز آیینه دل جلوهگاهش را
شمارهٔ ۷: هر گه بیفشانی برخ زلف سیاه خویش را
شمارهٔ ۸: ناصح از بیماری عشق از چه بیم آری مرا
شمارهٔ ۹: از آن ندیده کسی آفتاب روی تو را
شمارهٔ ۱۰: به چنگ آرم شبی گر طره جانانهٔ خود را
شمارهٔ ۱۱: شبی فرهاد اگر بیند به خواب آن لعل نوشین را
شمارهٔ ۱۲: تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما
شمارهٔ ۱۳: جانا ز که آموختی این عشوه گری را
شمارهٔ ۱۴: در روی این زمین که تویی صد هزارها
شمارهٔ ۱۵: شد بزلف یار هر که مبتلا
شمارهٔ ۱۶: گر نبینم روزی آن مهر جهان افروز را
شمارهٔ ۱۷: موشکافی به جهان گرچه بود پیشهٔ ما
شمارهٔ ۱۸: جانا ز روی خویش بر افکن نقاب را
شمارهٔ ۱۹: عشق تو با خاک ره ساخته یکسان مرا
شمارهٔ ۲۰: شکرلله که شده جای تو اندر دل ما
شمارهٔ ۲۱: اگر به جرم محبت کنند پوست مرا
شمارهٔ ۲۲: ویرانهٔ آن گنج نهان است دل ما
شمارهٔ ۲۳: داده ام جا به سر هوای تو را
شمارهٔ ۲۴: چند بچهره افکنی زلف سیاه خویش را
شمارهٔ ۲۵: خدای ساخته گنجینه گهر ما را
شمارهٔ ۲۶: در روزگار چون گذرد روزگار ما
شمارهٔ ۲۷: جز می کشیدن حاصلی کو گردش ایام را
شمارهٔ ۲۸: من از دل رخ نتابم زانکه یارم رخ نمود اینجا
شمارهٔ ۲۹: گردون همیشه پست کند ارجمند را
شمارهٔ ۳۰: چو در کویت وطن دارم نجویم باغ رضوان را
شمارهٔ ۳۱: بگشود تا به خنده لب نوشخند را
شمارهٔ ۳۲: مکن باور به یک منوال دور زندگانی را
شمارهٔ ۳۳: دور کن یکدم ز خود جهل هوی اندیشرا
شمارهٔ ۳۴: فرقی نمانده در عمل خوب و زشت ما
شمارهٔ ۳۵: رفت اختیار ما به نگاهی ز دست ما
شمارهٔ ۳۶: پایهٔ آمال محکم در جهان کردن چرا
شمارهٔ ۳۷: اگر مشاهده خواهی جمال یزدان را
شمارهٔ ۳۸: ای قوی پنجه که بازوی تواناست ترا
شمارهٔ ۳۹: ای نام عاشقسوز تو ورد زبانها
شمارهٔ ۴۰: ای بی نیاز ذات تو از هر نیاز ما
شمارهٔ ۴۱: گر از حبیب طلب میکنی سوای حبیب
شمارهٔ ۴۲: ساقیا بی تکلف آر شراب
شمارهٔ ۴۳: بیا ساقی از یکدو جام شراب
شمارهٔ ۴۴: بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
شمارهٔ ۴۵: دل بدست آر دلا کعبهٔ مقصود دل است
شمارهٔ ۴۶: آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست
شمارهٔ ۴۷: جمله خوبی های عالم در محبت مضمر است
شمارهٔ ۴۸: ای بشر چیست بغیر از تو که ان آن تو نیست
شمارهٔ ۴۹: ای ناله برمیا که تو را دادخواه نیست
شمارهٔ ۵۰: زنده نبود آنکه او را معرفت در کار نیست
شمارهٔ ۵۱: گرچه در پیش نظر قطره قرین بایم نیست
شمارهٔ ۵۲: آدمی را ز شرف تاج کرامت بسر است
شمارهٔ ۵۳: کی توان گفتن که او با ما سر و کاری نداشت
شمارهٔ ۵۴: بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
شمارهٔ ۵۵: نقش خار و گل بجز از خامهٔ تقدیر نیست
شمارهٔ ۵۶: آنچه میدانیش دنیا خورد و خوابی بیش نیست
شمارهٔ ۵۷: جز مقام نیستی چون مأمنی در کار نیست
شمارهٔ ۵۸: تا قبلهٔ من ابروی آن لعبت ترساست
شمارهٔ ۵۹: شرح حال من و زلف تو که در گلشن گفت
شمارهٔ ۶۰: جانا نظیر روی تو ماه منیر نیست
شمارهٔ ۶۱: نتوان به مثل گفتن خورشید درخشانت
شمارهٔ ۶۲: غیر از تو میان تو و او فاصله ای نیست
شمارهٔ ۶۳: در جهان امری که بیرونست از تقدیر چیست
شمارهٔ ۶۴: ز بسکه دیر شد ای دوست انتهای فراقت
شمارهٔ ۶۵: هر که داند نقطهٔ خال ترا تفسیر چیست
شمارهٔ ۶۶: نه خط بروی تو کین میر کشور زنگ است
شمارهٔ ۶۷: غم چندی بدل زار بغم مدغم ماست
شمارهٔ ۶۸: خوش میگذرد آنکه مرا روح و روانست
شمارهٔ ۶۹: گفتم کمند عشق تو در گردن منست
شمارهٔ ۷۰: هی زلف و خال جلوه دهی این بهانه چیست
شمارهٔ ۷۱: اکنون که بهار آمد و ایام بکام است
شمارهٔ ۷۲: تا شدم از گردش چشم تو مست
شمارهٔ ۷۳: ای به فدای تو من و هر چه هست
شمارهٔ ۷۴: چون خصر ره بچشمهٔ حیوانم آرزوست
شمارهٔ ۷۵: دلبرانرا همه سخت است دل و پیمان سست
شمارهٔ ۷۶: لب تو ریخت چنان آبروی آب حیات
شمارهٔ ۷۷: بگو بدشمن خفاش خوی مکر اندیش
شمارهٔ ۷۸: ای قوی پنجه که بازوی تواناست ترا
شمارهٔ ۷۹: ای نام عاشقسوز تو ورد زبانها
شمارهٔ ۸۰: ای بی نیاز ذات تو از هر نیاز ما
شمارهٔ ۸۱: گر از حبیب طلب میکنی سوای حبیب
شمارهٔ ۸۲: ساقیا بی تکلف آر شراب
شمارهٔ ۸۳: بیا ساقی از یکدو جام شراب
شمارهٔ ۸۴: بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
شمارهٔ ۸۵: دل بدست آر دلا کعبهٔ مقصود دل است
شمارهٔ ۸۶: آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست
شمارهٔ ۸۷: جمله خوبی های عالم در محبت مضمر است
شمارهٔ ۸۸: ای بشر چیست بغیر از تو که ان آن تو نیست
شمارهٔ ۸۹: ای ناله برمیا که تو را دادخواه نیست
شمارهٔ ۹۰: زنده نبود آنکه او را معرفت در کار نیست
شمارهٔ ۹۱: گرچه در پیش نظر قطره قرین بایم نیست
شمارهٔ ۹۲: آدمی را ز شرف تاج کرامت بسر است
شمارهٔ ۹۳: کی توان گفتن که او با ما سر و کاری نداشت
شمارهٔ ۹۴: بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
شمارهٔ ۹۵: نقش خار و گل بجز از خامهٔ تقدیر نیست
شمارهٔ ۹۶: آنچه میدانیش دنیا خورد و خوابی بیش نیست
شمارهٔ ۹۷: جز مقام نیستی چون مأمنی در کار نیست
شمارهٔ ۹۸: تا قبلهٔ من ابروی آن لعبت ترساست
شمارهٔ ۹۹: شرح حال من و زلف تو که در گلشن گفت
شمارهٔ ۱۰۰: جانا نظیر روی تو ماه منیر نیست
شمارهٔ ۱۰۱: نتوان به مثل گفتن خورشید درخشانت
شمارهٔ ۱۰۲: غیر از تو میان تو و او فاصله ای نیست
شمارهٔ ۱۰۳: در جهان امری که بیرونست از تقدیر چیست
شمارهٔ ۱۰۴: ز بسکه دیر شد ای دوست انتهای فراقت
شمارهٔ ۱۰۵: خواهم ای شوخ ببوسم همهٔ اعضایت
شمارهٔ ۱۰۶: هر که داند نقطهٔ خال ترا تفسیر چیست
شمارهٔ ۱۰۷: نه خط بروی تو کمین میر کشور زنگ است
شمارهٔ ۱۰۸: غم چندی بدل زار بغم مدغم ماست
شمارهٔ ۱۰۹: خوش میگذرد آنکه مرا روح روانست
شمارهٔ ۱۱۰: گفتم کمند عشق تو در گردن منست
شمارهٔ ۱۱۱: هی زلف و خال جلوه دهی این بهانه چیست
شمارهٔ ۱۱۲: اکنون که بهار آمد و ایام بکام است
شمارهٔ ۱۱۳: تا شدم از گردش چشم تو مست
شمارهٔ ۱۱۴: ای به فدای تو من و هر چه هست
شمارهٔ ۱۱۵: چون خصر ره بچشمهٔ حیوانم آرزوست
شمارهٔ ۱۱۶: دلبرا نرا همه سخت است دل و پیمان سست
شمارهٔ ۱۱۷: لب تو ریخت چنان آبروی آب حیات
شمارهٔ ۱۱۸: روزگاریست که چون حلقه مقیمم بدرت
شمارهٔ ۱۱۹: تا تار طرهٔ توام ای جان بچنگ نیست
شمارهٔ ۱۲۰: با آنکه دل معاینه ناظر بروی تست
شمارهٔ ۱۲۱: ما را بجز از روی تو منظور نظر نیست
شمارهٔ ۱۲۲: شیرم ولی اسیر به دام غزال دوست
شمارهٔ ۱۲۳: ایخوش آنعارف سالک که ز راه آگاهست
شمارهٔ ۱۲۴: قضا چو جاری و ساری بنارضا و رضاست
شمارهٔ ۱۲۵: هر آنچه فتنه در این عالم و هر آنچه بلاست
شمارهٔ ۱۲۶: دور هجران را مگر اتمام نیست
شمارهٔ ۱۲۷: از غم زلفت ندانم دوش بر من چون گذشت
شمارهٔ ۱۲۸: خدای آنچه بزلف نگار چین انداخت
شمارهٔ ۱۲۹: دل مرا ز کمندت سر رهائی نیست
شمارهٔ ۱۳۰: گفتن یک یاعلی به صدق و ارادت
شمارهٔ ۱۳۱: هر که بدید از تو این فراخته قامت
شمارهٔ ۱۳۲: ببزم قرب چو دیدم میانهٔ من و دوست
شمارهٔ ۱۳۳: هر گوشه فتنه ایست ز چشمان مست تست
شمارهٔ ۱۳۴: دلبرم شانه بگیسوی شبه گون زده است
شمارهٔ ۱۳۵: تنها براه دوست نباید ز جان گذشت
شمارهٔ ۱۳۶: بیا ای عید مشتاقان که از هجر دو ابرویت
شمارهٔ ۱۳۷: دیگرم پروای خویش اندیشهٔ بیگانه نیست
شمارهٔ ۱۳۸: مدام غیر غمم کس انیس و همدم نیست
شمارهٔ ۱۳۹: جز معرفت از بهر بشر خاصیتی نیست
شمارهٔ ۱۴۰: حجه قائم که جبریلامین دربان اوست
شمارهٔ ۱۴۱: دانم که ره کعبه و بتخانه کدامست
شمارهٔ ۱۴۲: ای جسم تو بگرفته ز جان باج لطافت
شمارهٔ ۱۴۳: با ما مگو که دیر کجا و حرم کجاست
شمارهٔ ۱۴۴: از حرم بگذر که اینجا خرگه آنشاه نیست
شمارهٔ ۱۴۵: آنکه بهر جا عیان طلعت نیکوی اوست
شمارهٔ ۱۴۶: جستم سراغ دل ز صبا زان خبر نداشت
شمارهٔ ۱۴۷: تنها ستمت بهر من ای ماه جبین است
شمارهٔ ۱۴۸: دل ز راه دیده از نور جمالش روشن است
شمارهٔ ۱۴۹: آنکس آگه ز پریشانی احوال من است
شمارهٔ ۱۵۰: نی همین از خود براه یار میباید گذشت
شمارهٔ ۱۵۱: من و خاک سر آنکوی که دلدار آنجاست
شمارهٔ ۱۵۲: خرم کسی که کام ز بخت جوان گرفت
شمارهٔ ۱۵۳: من آنچه هست بعشق تو دادهام از دست
شمارهٔ ۱۵۴: کارت ای یار بمن غیر ستمکاری نیست
شمارهٔ ۱۵۵: بطرف باغ هر آن سرو کز زمین برخاست
شمارهٔ ۱۵۶: دلم ز دست تو خون گشت و حجت هم این است
شمارهٔ ۱۵۷: تا نگوئی بجهان دوست مرا بسیار است
شمارهٔ ۱۵۸: ایهاالناس اینجهان را نیم جو مقدار نیست
شمارهٔ ۱۵۹: اگر که خانه خمار دایمم وطن است
شمارهٔ ۱۶۰: تشبیه جمال تو به خورشید روا نیست
شمارهٔ ۱۶۱: دل مسوزان که ز هر دل بخدا راهی هست
شمارهٔ ۱۶۲: بگو به آنکه موفق بحسن تدبیر است
شمارهٔ ۱۶۳: ای آنکه با وجود تو دیگر وجود نیست
شمارهٔ ۱۶۴: زمین گوئی به پیش پای عشق است
شمارهٔ ۱۶۵: شاداب باغ دهر به آب محبت است
شمارهٔ ۱۶۶: علی است بهر بجا بودن جهان باعث
شمارهٔ ۱۶۷: ای حسن تو بگرفته ز خوبان جهان باج
شمارهٔ ۱۶۸: ببزم دل چو برافروختم ز عشق سراج
شمارهٔ ۱۶۹: با بت ساده نشستن که ثواتبست و مباح
شمارهٔ ۱۷۰: تعالی الله از این بالا وزین رخ
شمارهٔ ۱۷۱: منت دلم ز حلقهٔ موی تو میکشد
شمارهٔ ۱۷۲: صبحدم باد صبا مشک فشان میآید
شمارهٔ ۱۷۳: گر از دل نیمه شب آهی برآید
شمارهٔ ۱۷۴: در دور ما چه جور بشر با بشر نکرد
شمارهٔ ۱۷۵: جدا از طره اش حال دلم دانی چسان باشد
شمارهٔ ۱۷۶: مگذار اینکه راز دلت بر زبان رسد
شمارهٔ ۱۷۷: رندان عمل برای رضای خدا کنند
شمارهٔ ۱۷۸: قلم شرافت اگر دارد از رقم دارد
شمارهٔ ۱۷۹: قربان آن زمان که زمان و مکان نبود
شمارهٔ ۱۸۰: نالهٔ من نی عجب گر جا به دلها میکند
شمارهٔ ۱۸۱: غیر آن سر که سری با کف پایی دارد
شمارهٔ ۱۸۲: زان پیشتر که خاک وجودت سبو کنند
شمارهٔ ۱۸۳: جهانیان دگر از جنک احتراز کنید
شمارهٔ ۱۸۴: نالیدن مهجوران سوز دگری دارد
شمارهٔ ۱۸۵: به تغافل همه روزان و شبان میگذرد
شمارهٔ ۱۸۶: دلدار ما به درد دل ما نمی رسد
شمارهٔ ۱۸۷: آن که از دوست بجز دوست تقاضا دارد
شمارهٔ ۱۸۸: هزار بار به خون جگر طهارت کرد
شمارهٔ ۱۸۹: هر چند دانمت مهر ای نازنین نباشد
شمارهٔ ۱۹۰: بر دل چو یاد لعل لب یار بگذرد
شمارهٔ ۱۹۱: خواجه را گوی که از زیر زمین یاد کند
شمارهٔ ۱۹۲: راستی مردم از آندم که بصلب پدرند
شمارهٔ ۱۹۳: کسیکه بهر خدا ترک خودستائی کرد
شمارهٔ ۱۹۴: یاد دو طره ات بدلم چون درون شود
شمارهٔ ۱۹۵: مست ساقی ز سر آب عنب میگذرد
شمارهٔ ۱۹۶: شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد
شمارهٔ ۱۹۷: همره قافلهٔی روبرهی باید کرد
شمارهٔ ۱۹۸: نه تنها خجلت از روی تو ماه آسمان دارد
شمارهٔ ۱۹۹: مردم چشم تو نازیم که در پرده درند
شمارهٔ ۲۰۰: هر که را بوئی از آن طرهٔ پرچین آمد
شمارهٔ ۲۰۱: شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد
شمارهٔ ۲۰۲: کس نیست تا نشان بمن از آن دهان دهد
شمارهٔ ۲۰۳: آینه چون جلوه گاه روی جانان میشود
شمارهٔ ۲۰۴: ز جان خویش اگر عاشقان نظر گیرند
شمارهٔ ۲۰۵: هر آنکو سر بخاک درگه پیر مغان دارد
شمارهٔ ۲۰۶: چون بت من شانه بر زلف چلیپائی کشد
شمارهٔ ۲۰۷: هر که با او آشنا شد خود ز خود بیگانه کرد
شمارهٔ ۲۰۸: دل سجده جز بر آن خم ابرو نمیکند
شمارهٔ ۲۰۹: زلف از شانه بروی چو قمر میریزد
شمارهٔ ۲۱۰: فلک خم گشت کز خود طرح چوگان تو اندازد
شمارهٔ ۲۱۱: هر کس نه بعشق از سر اخلاص قدم زد
شمارهٔ ۲۱۲: مدد ز چشم پر آبم سحاب میخواهد
شمارهٔ ۲۱۳: سر عشقت بدل خسته نهان خواهم کرد
شمارهٔ ۲۱۴: در ملک وجود آنچه که از خاک برآید
شمارهٔ ۲۱۵: سهی قد تو به سرو کنار جو ماند
شمارهٔ ۲۱۶: چون بدل ناوک آن شوخ پری زاد آمد
شمارهٔ ۲۱۷: عاقبت دلا دیدی کار یار و من چون شد
شمارهٔ ۲۱۸: ایدل این شوخ پریوش که چنین میگذرد
شمارهٔ ۲۱۹: تا لبم بوسه چند از تو دلارام نگیرد
شمارهٔ ۲۲۰: برافکن پرده تا خورشید تابان از سما افتد
شمارهٔ ۲۲۱: هر زمان زلف چو زنجیر توام یاد آید
شمارهٔ ۲۲۲: ما را به یمن عشق روا از توکام شد
شمارهٔ ۲۲۳: یار بی پرده عبث پرده ز عارض نگشاید
شمارهٔ ۲۲۴: اگر از عشق به طور دلت اشراق آید
شمارهٔ ۲۲۵: دانی که دل بدلبر جانی چسان رسید
شمارهٔ ۲۲۶: چندانکه سیل دیده من بیشتر شود
شمارهٔ ۲۲۷: نه هر که تاخت بمیدان دلاوری داند
شمارهٔ ۲۲۸: ساقی چه باده بود که بر من حواله کرد
شمارهٔ ۲۲۹: می بنوش اکنون که چون هنگام محشر میشود
شمارهٔ ۲۳۰: ترکان چشم او پی خونریزی منند
شمارهٔ ۲۳۱: دل آنچه داشت در بر دلبر نیاز کرد
شمارهٔ ۲۳۲: هر دل به امیدی پی دلدار برآمد
شمارهٔ ۲۳۳: دلم نظر سوی آن زلف پرشکن دارد
شمارهٔ ۲۳۴: بخدا رسد هر آن دل که پی هوا نباشد
شمارهٔ ۲۳۵: نگارا جانم از هجر تو نالان تا بکی باشد
شمارهٔ ۲۳۶: بکوی میکده بس بیهشان مدهوشند
شمارهٔ ۲۳۷: بر آستانهٔ میخانه خاکسارانند
شمارهٔ ۲۳۸: تیر رستم چو خدنک مژه ات تیز نبود
شمارهٔ ۲۳۹: بندهٔ پادشهی باش که درویش بود
شمارهٔ ۲۴۰: همه صحبت ز فراق وز وصالش دارند
شمارهٔ ۲۴۱: خدا را جمع نتوان با هوا کرد
شمارهٔ ۲۴۲: بعد مرگ ار بسرم آن بت طناز آید
شمارهٔ ۲۴۳: بحشر عفو اله ار پناه خواهد بود
شمارهٔ ۲۴۴: جهان که هر دی و هر نوبهار گرید و خندد
شمارهٔ ۲۴۵: دلم به طرهٔ پرچین یار افتد و خیزد
شمارهٔ ۲۴۶: آنکه از دوری او دیدهٔ ما دریا بود
شمارهٔ ۲۴۷: غم عشقت نه همین قصد دل و جانم کرد
شمارهٔ ۲۴۸: دل ز قید غمت ایدوست رها نتوان کرد
شمارهٔ ۲۴۹: شهان که مالک اورنگ و صاحب تاجند
شمارهٔ ۲۵۰: ندهی کام مرا از لب خندان تا چند
شمارهٔ ۲۵۱: هر صاحب نامی دمی آرام ندارد
شمارهٔ ۲۵۲: دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
شمارهٔ ۲۵۳: ساقی از رطل گران دوش سبکبارم کرد
شمارهٔ ۲۵۴: کس از آن زلف و از آن خال نیارد دم زد
شمارهٔ ۲۵۵: اهل دل بر در دل حلقه چو رندانه زدند
شمارهٔ ۲۵۶: دیدی چگونه عزم سفر آن نگار کرد
شمارهٔ ۲۵۷: شاه اورنگ نشین فکر جهانی دارد
شمارهٔ ۲۵۸: گر نه برقع بر رخ آن مه جبین افتاده بود
شمارهٔ ۲۵۹: زان فرقه بپرهیز که پرهیز ندارند
شمارهٔ ۲۶۰: مرا که جرم ز اندازه بیشتر باشد
شمارهٔ ۲۶۱: هر چه از اصلش جدا گردید باز آنجا رود
شمارهٔ ۲۶۲: بزلفش در کشاکش با صبا و شانه خواهم شد
شمارهٔ ۲۶۳: یاران ره عشق منزل ندارد
شمارهٔ ۲۶۴: مراست نام علی بهر جسم و جان تعویذ
شمارهٔ ۲۶۵: هر چه خواهم سخن از زلف تو سازم تحریر
شمارهٔ ۲۶۶: دوشین بگوش دلم آمد ز مرغ سحر
شمارهٔ ۲۶۷: روزی ار غم برود نیست مرا یار دگر
شمارهٔ ۲۶۸: پیر گشتیم و دل از عشق جوانست هنوز
شمارهٔ ۲۶۹: رهد ز زلف تو دل در بر من آید باز
شمارهٔ ۲۷۰: یار عاشق کش ما دوش بصد عشوه و ناز
شمارهٔ ۲۷۱: دل برگرفته ایم از این خلق بوالهوس
شمارهٔ ۲۷۲: قبله ی عشاق طاق ابروی یار است و بس
شمارهٔ ۲۷۳: خبر عشق ز هر دل بهوا بسته مپرس
شمارهٔ ۲۷۴: از آب دیده تا ندهی شستشوی خویش
شمارهٔ ۲۷۵: من و ترا بسخن کرده او بهانهٔ خویش
شمارهٔ ۲۷۶: چو غنچه خون دلت گر غذاست خندان باش
شمارهٔ ۲۷۷: دلم بیمار و یاد چشم بیماری پرستارش
شمارهٔ ۲۷۸: آنکه گشتیم و نجستیم در اطراف جهانش
شمارهٔ ۲۷۹: کسی که سرمه نکرد از غبار رهگذرش
شمارهٔ ۲۸۰: در گردنش آویخته گیسوی بلندش
شمارهٔ ۲۸۱: در خمر طرهٔ طرار کمند اندازش
شمارهٔ ۲۸۲: سلطان نفس خود شو و مالک رقاب باش
شمارهٔ ۲۸۳: گر کنم از برگ گل اندیشهٔ پیراهنش
شمارهٔ ۲۸۴: دوستان با که دهم شرح پریشانی خویش
شمارهٔ ۲۸۵: برفت عمر و نگشتم ز هجر یار خلاص
شمارهٔ ۲۸۶: ز پرده گر کنی ایماه وش عیان عارض
شمارهٔ ۲۸۷: بی دوست دست میندهد بهر ما نشاط
شمارهٔ ۲۸۸: شکر میریزد از دیوان حافظ
شمارهٔ ۲۸۹: ای بندهٔ رخسار تو خورشید مشعشع
شمارهٔ ۲۹۰: صد شکر فارغم ز تماشای باغ و راغ
شمارهٔ ۲۹۱: عمریست تا به تیر غمت گشتهام هدف
شمارهٔ ۲۹۲: ای دیده و دل هر دو بدار تو شایق
شمارهٔ ۲۹۳: هست این کون و مکان گوی خم چوگان عشق
شمارهٔ ۲۹۴: بفشان شکری از لعل لب ای کان نمک
شمارهٔ ۲۹۵: از آنکه گنج غمت جا گرفت در دل خاک
شمارهٔ ۲۹۶: گم گردد آسمان و زمین در فضای دل
شمارهٔ ۲۹۷: ای سر زلفت هزار سلسله عاقل
شمارهٔ ۲۹۸: نه ملک دان سبب افتخار خویش و نه مال
شمارهٔ ۲۹۹: بتی نهفته بخلوت سرای جان دارم
شمارهٔ ۳۰۰: دانی چرا در سیر خود بر خویش میلرزد قلم
شمارهٔ ۳۰۱: ما میکشان چو بادهٔ گلنار میزنیم
شمارهٔ ۳۰۲: من آن نیم که ز سوی تو رو بگردانم
شمارهٔ ۳۰۳: گر من از طعن رقیبان تو اندیشه کنم
شمارهٔ ۳۰۴: بتو حیران شدن از چشم تر آموختهام
شمارهٔ ۳۰۵: یار نگذارد اگر لعل شکر خایش ببوسم
شمارهٔ ۳۰۶: سر و جان داده گدای در میخانه شدیم
شمارهٔ ۳۰۷: چون روز ازل رخت به میخانه کشیدیم
شمارهٔ ۳۰۸: جز رخ دلستان نمی بینم
شمارهٔ ۳۰۹: دربند زلف یار چو شد مبتلا دلم
شمارهٔ ۳۱۰: به هر چه مینگرم حسن یار میبینم
شمارهٔ ۳۱۱: همیشه موی تو در پیچ و تاب میبینم
شمارهٔ ۳۱۲: تا دل به مهر آن بت عیار بستهام
شمارهٔ ۳۱۳: ای قبلهٔ جان ما چو بکوی تو رسیدیم
شمارهٔ ۳۱۴: چون یاد از آن زلف سیه و آنخط زنگاری کنم
شمارهٔ ۳۱۵: بنشین ببرم جانا تا از سر جان خیزم
شمارهٔ ۳۱۶: چرا همیشه نه پیچان چو تار موی تو باشم
شمارهٔ ۳۱۷: تا نظر بر آن رخ چون آفتاب افکنده ایم
شمارهٔ ۳۱۸: ای رخت باغ بهشت و لب لعلت تسنیم
شمارهٔ ۳۱۹: چگونه سر ز در پیر فقر بردارم
شمارهٔ ۳۲۰: عمریست که در هجران میسوزم و میسازم
شمارهٔ ۳۲۱: بخون خویش نویسم بروی لوح مزارم
شمارهٔ ۳۲۲: کی زبام تو من سوخته جان بر خیزم
شمارهٔ ۳۲۳: سخن از زلف نو گویند دل و شانه بهم
شمارهٔ ۳۲۴: اگر جدا کنی از تیغ بند از بندم
شمارهٔ ۳۲۵: نه نظر بقد سرو و نه بروی ماه دارم
شمارهٔ ۳۲۶: گر من از هر دو جهان دست بیکبار کشم
شمارهٔ ۳۲۷: تا بدام تو من ای جان جهان افتادم
شمارهٔ ۳۲۸: خالت همه دم دانه و زلفت همه دم دام
شمارهٔ ۳۲۹: ببوسهٔ لب ساقی بس آرزو دارم
شمارهٔ ۳۳۰: عشق یارب چه قماریست که نشناختهایم
شمارهٔ ۳۳۱: چنان به عشق تو وارستهام ز ننگ و ز نام
شمارهٔ ۳۳۲: من نخواهم بکسی زهد و ریا بفروشم
شمارهٔ ۳۳۳: از غم خال لب تو گوشه نشینم
شمارهٔ ۳۳۴: شبی که زلف تو ای نازنین فتاد بدستم
شمارهٔ ۳۳۵: ما کار به تسبیح و به زنار نداریم
شمارهٔ ۳۳۶: ای عجب ما خسته جان از فرقت جانانهایم
شمارهٔ ۳۳۷: دل کشد گه بحرم گاه سوی دیر مغانم
شمارهٔ ۳۳۸: بیاور باده ساقی تا دمی حالت بگردانم
شمارهٔ ۳۳۹: چون گل روی ترا در خور دیدار شدیم
شمارهٔ ۳۴۰: دادهام جان رو نما تا روی جانان دیدهام
شمارهٔ ۳۴۱: دهنش هیچ و از آن بوسه تمنا دارم
شمارهٔ ۳۴۲: کرده عشق تو چنان بیخبر و بی خویشم
شمارهٔ ۳۴۳: بس بدل هست خیال رخ نیکوی توام
شمارهٔ ۳۴۴: ساقی آن میبقدح کن که چو ما نوش کنیم
شمارهٔ ۳۴۵: مرغ قدسم من که در دام بلا افتادهام
شمارهٔ ۳۴۶: افسوس که از حالت خود بیخبرانیم
شمارهٔ ۳۴۷: خبرت هست که بی لعل تو ما خونجگریم
شمارهٔ ۳۴۸: خوانند گر چه خلق جهان اصفهانیم
شمارهٔ ۳۴۹: دوش بهر گریه در هجرت مجالی داشتم
شمارهٔ ۳۵۰: مرغ سحر همانا زین ناله برکشیدن
شمارهٔ ۳۵۱: خوش بود دیده ز جان بستن و جانان دیدن
شمارهٔ ۳۵۲: گریم بکار دل من و دل هم بکار من
شمارهٔ ۳۵۳: ای زال جهان تا کی جان کندن و نوازدن
شمارهٔ ۳۵۴: دری به از در یکتای با صفای سخن
شمارهٔ ۳۵۵: یوسف رخی به چاه ذقن بسته راه من
شمارهٔ ۳۵۶: به ماه عارض خود زلف را حجاب مکن
شمارهٔ ۳۵۷: هرکس ندیده غارت و یغمای ترکمن
شمارهٔ ۳۵۸: حدیث یار چه حاصل ز غیر بشنیدن
شمارهٔ ۳۵۹: دارم بتی به غیر در مهر باز کن
شمارهٔ ۳۶۰: نگذاشت غم تنگ دهانت اثر از من
شمارهٔ ۳۶۱: از غبار خودنمائیها عمل را پاک کن
شمارهٔ ۳۶۲: آن سان سخن بگوی که بتوان نگاشتن
شمارهٔ ۳۶۳: خبرم نیست ز سر تا شده سودائی تو
شمارهٔ ۳۶۴: سواد موی تو اندر بیاض روی نکو
شمارهٔ ۳۶۵: ای دل من مبتلا در خم گیسوی تو
شمارهٔ ۳۶۶: طعنه بر ما مزن ای شیخ و به خود غره مشو
شمارهٔ ۳۶۷: ای کحل چشم اهل نظر خاک پای تو
شمارهٔ ۳۶۸: بیچارهٔی که نیست بجز حق پناه او
شمارهٔ ۳۶۹: آنکس که داده نسبت روی ترا بماه
شمارهٔ ۳۷۰: عشقت سپرد از دل دیوانه بدیوانه
شمارهٔ ۳۷۱: زان سفله وجودی که شریر است عدم به
شمارهٔ ۳۷۲: ما را چو از عدم بوجود اوفتاد راه
شمارهٔ ۳۷۳: ای در گرانمایه وای یار یگانه
شمارهٔ ۳۷۴: ای یار بکس وفا نکرده
شمارهٔ ۳۷۵: ای دلارام که اندر دل ما آمدهای
شمارهٔ ۳۷۶: ای مقیم دل کهام شب شمع این کاشانهای
شمارهٔ ۳۷۷: دی گفت زاهد از دو جهان چون گذشتهای
شمارهٔ ۳۷۸: چیست دنیا در ره سیل فنا ویرانهای
شمارهٔ ۳۷۹: ساقی از آن دو جرعه که در جام کردهای
شمارهٔ ۳۸۰: ستم ار بناتوانان ز ستمگری رسانی
شمارهٔ ۳۸۱: صاحب علم و عمل را رتبهٔ والاستی
شمارهٔ ۳۸۲: زالعلم حجاب الاکبرام د عقل سودائی
شمارهٔ ۳۸۳: ما بجز عشق ندیدیم صلاح دیگری
شمارهٔ ۳۸۴: بگرفته خواب چشمم غم چشم نیم خوابی
شمارهٔ ۳۸۵: غیر خونابه چه خوردی ز می انگوری
شمارهٔ ۳۸۶: بیک خرام دل از من تو دلربا بردی
شمارهٔ ۳۸۷: جان بتنگ آمدم از غصهٔ بی همنفسی
شمارهٔ ۳۸۸: خواهی ارجا به لب آب روان بگزینی
شمارهٔ ۳۸۹: بخیال ماه رویت بودم ز ضعف حالی
شمارهٔ ۳۹۰: ای مه ز مهر اگر نظری سوی ما کنی
شمارهٔ ۳۹۱: تا کی ز حرص سیم مس رخ طلا کنی
شمارهٔ ۳۹۲: ای میفروش گر نظری سوی ما کنی
شمارهٔ ۳۹۳: الا که از مینخوت مدام بیخود و مستی
شمارهٔ ۳۹۴: تا کی دلا خموشی یکدم برآر زاری
شمارهٔ ۳۹۵: تا نگردی با خلایق یار بی عز و وقاری
شمارهٔ ۳۹۶: نیست بازار جهانرا به از این سودایی
شمارهٔ ۳۹۷: گشتیم پی یار نکو هر سر کوئی
شمارهٔ ۳۹۸: ایکه نام آن صنم را در بر من میبری
شمارهٔ ۳۹۹: دنیا زکف گذار چو دعوی دین کنی
شمارهٔ ۴۰۰: ای برادر چند دل آلودهٔ دنیا کنی
شمارهٔ ۴۰۱: چو کسی بعذرخواهی نرود ز بی گناهی
شمارهٔ ۴۰۲: چشم مستت همه مردم کشد از بی باکی
شمارهٔ ۴۰۳: چشم تو مینماید چون آهوی تتاری
شمارهٔ ۴۰۴: داد از دست تو کاینسان دلربائی میکنی
شمارهٔ ۴۰۵: نتوان گفت رخت را قمر آری آری
شمارهٔ ۴۰۶: گر نوازی ز کرم یا که کشی یا که به بندی
شمارهٔ ۴۰۷: تا زدهام خویش به دیوانگی
شمارهٔ ۴۰۸: گر نه ای دل پای بند طرهٔ طرار یاری
شمارهٔ ۴۰۹: هر گه بخاطرم تو پریوش گذر کنی
شمارهٔ ۴۱۰: روی تو هست موسی و چشم تو سامری
شمارهٔ ۴۱۱: به بندگان نکنی لطف چون تو از یاری
شمارهٔ ۴۱۲: برو بجو ز عمل مونسی و داد رسی
شمارهٔ ۴۱۳: گفت دانا پدری با پسر از آگاهی
شمارهٔ ۴۱۴: تو مرغ گلشن قدسی نه در خور قفسی
شمارهٔ ۴۱۵: قاصد کویش دلا تا نالهٔ شبگیر کردی
شمارهٔ ۴۱۶: دمی که پرده ز رخسار خود براندازی
شمارهٔ ۴۱۷: چوبدید خویشتن را همه حسن و دلربائی
شمارهٔ ۴۱۸: چه غم که رفت ز من در ره تو جان و تنی
شمارهٔ ۴۱۹: تا در ره مقصود به تشویش نیفتی
شمارهٔ ۴۲۰: منه به زمرهٔ انعام نام انسانی
شمارهٔ ۴۲۱: غنچه را نیست جز این علت خونین جگری
شمارهٔ ۴۲۲: چه باک خار وجودم شد ار فنای گلی
شمارهٔ ۴۲۳: اگر که لقمه ربایی ز خوان خاموشی
×
پیام سیستم
×
یادآوری کلمه عبور
آدرس ایمیل :
*
*
×
×
ورود به سایت
ایمیل :
ایمیل را وارد نمایید
رمز عبور :
رمز عبور را وارد نمایید
مرا به خاطر بسپار
فراموشی رمز عبور
کد امنیتی را وارد نمایید
آمارگیر وبلاگ