کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برافکن پرده تا خورشید تابان از سما افتد
    خرامان شو دمی تا سرو در بستان ز پا افتد
    صبا بر هم مزن چین سر زلفش که میترسم
    ختن ویران شود آشوب در شهر ختا افتد
    شنیدم آن پری از شهر خود عزم سفر دارد
    چه خوشباشد گذار محملش در شهر ما افتد
    دلم تا دید آن چاه ز نخدان و خم گیسو
    چو یوسف گه بچاه و گه بزندان بلا افتد
    نسازم قبله تا از طاق محراب دو ابرویش
    نماز من کجا مقبول درگاه خدا افتد
    سیه شد روزگارم چون خطش از حسرت خالش
    که باید جای هندو بر لب آب بقا افتد
    صغیر از بهر دیدارش نشیند بر سر راهش
    بود کانشاه خوبان را نظر سوی گدا افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha