چیست دنیا در ره سیل فنا ویرانهای
دل نبندد بر چنین ویرانه جز دیوانهای
ساده شو تا نقش حکمت درپذیری زان که طفل
درپذیرد چون که مادر خواندش افسانهای
آب و خاک و سعی دهقان محض روپوش است و بس
قدرت حق است کارد دانهها از دانهای
جمع کن افراد را با خود پی انجام کار
اره با دندانهها برد نه با دندانهای
گو ملاف از آشناییای که با ما میکنی
آنچه کمتر میکند بیگانه با بیگانهای
جان ز زهد خشک و آه بیاثرام د ملول
ای خوشا جام شراب و نالهٔ مستانهای
طایر قدسم ز ترکیب مربع یافتم
همچو زنبوران مقام اندر مسدس لانهای
گر خدا میجویی از دل جو صغیر از آنکه نیست
در زمین و آسمان جز دل خدا را خانهای