کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    داده‌ام جان رو نما تا روی جانان دیده‌ام
    گرچه دشوار است دیدارش من آسان دیده‌ام
    خار میآید گل و سنبل بچشمم از دمی
    کان رخ گلگون و آن زلف پریشان دیده‌ام
    کی شود یارب شب وصل آید و من با حبیب
    بازگویم آنچه درایام هجران دیده‌ام
    دل ز زلفش برنمیگیرم من ای زاهد برو
    گر تو آنرا کفر دیدستی من ایمان دیده‌ام
    هر کسی دیده است در کاری صلاح خویشتن
    من صلاح خویش را در عشق جانان دیده‌ام
    سخت و سستی چون دل و عهدش ندارم در نظر
    منکه سخت و سست عالمرا فراوان دیده‌ام
    ز آه و افغان دم مبند ایدل که من در کار خود
    هر گشایش دیده‌ام از آه و افغان دیده‌ام
    خضر از آب بقا هرگز ندیده است آنچه را
    من ز خاک درگه شاه خراسان دیده‌ام
    چون صغیر از درگهش هرگز نخواهم روی تافت
    زانکه این درگاه را من قبله جان دیده‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha