مرا که جرم ز اندازه بیشتر باشد
خوشم از اینکه بلطف توام نظر باشد
امید من بتوام ید زاهدان بعمل
که تا نهالام ید که را ثمر باشد
چو بر نخورد کسی در جهان به طولامل
همان به است که آمال مختصر باشد
تو راز ساقی مشفق چو میرسد ساغر
بجان بنوش اگر زهر یا شکر باشد
بگاه خسته دلی وقت را غنیمت دان
چرا که آه دل خسته با اثر باشد
هنر فسردن دل نیست گر هنر جوئی
بدست آر دلی را که این هنر باشد
مخواه راحت و آسایش اندر این عالم
که ذره ذرهاش اضداد یکدگر باشد
مجوی امن در این کهنه دیر پرآشوب
که نو بنو خطر اندر پی خطر باشد
ملولی از قفس ای طایر روان صغیر
مگر هوای پریدن تو را بسر باشد