کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بتو حیران شدن از چشم تر‌ آموخته‌ام
    روش مردم صاحب نظر‌ آموخته‌ام
    زان زمانم که پدر برده بمکتب تا حال
    الف قد تو زیبا پسر‌ آموخته‌ام
    غیر عشق تو بعالم چو ندیدم هنری
    جهدها کرده‌ام و این هنر‌ آموخته‌ام
    گرد هم باغ جنان را بیکی گندم خال
    مکنم عیب که کار پدر‌ آموخته‌ام
    گشته‌ام بیخبر از خویش و در این بیخبری
    چه خبرها که من بی خبر‌ام وخته‌ام
    تو نیاموز به من سوختن ای پروانه
    هر چه باشد ز تو من بیشتر‌ آموخته‌ام
    خویش را ساخته‌ام محترم از زردی رخ
    این طریقی است که آنرا ز زر‌ آموخته‌ام
    سفری کرده‌ام از عالم هستی چو صغیر
    هر چه‌ آموخته‌ام زین سفر‌ام آموخته‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha