بحشر عفو اله ار پناه خواهد بود
مراد گرچه زیان از گناه خواهد بود
نهفته می خور و اندیشه از گناه مکن
که لطف پیر مغان عذرخواه خواهد بود
ز طاعتی که کنی بهر خلق از آن اندیش
که آن رفیق ترا دزد راه خواهد بود
اگر ز روی ریا جامه ات سفید کنی
بحشر روی تو بی شک سیاه خواهد بود
ببر بدرگه حق مسکنت که این تحفه
قبول درگه آن پادشاه خواهد بود
بخیر وقف کن اعضای خود که روز جزا
بخیر و شر خود اعضاء گواه خواهد بود
یکی است راه حق آنهم طریق عشق علی
جز این طریق دگر اشتباه خواهد بود
غلام شاه نجف چون صغیر شو که تو را
بهر دو کون بس این عز و جاه خواهد بود