کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم ز دست تو خون گشت و حجت هم این است
    که هر چه اشک فشانم ز دیده خونین است
    بغیر شهد چشانی بدوست خون جگر
    بحیرتم که تو را ای صنم چه آئین است
    همیشه وصف لبان تو بر زبان دارم
    که نقل مجلس فرهاد نقل شیرین است
    دلم بدام سر زلف پر خمت ماند
    بصعوهٔی که گرفتار چنگ شاهین است
    شکسته رونق بازار قند را به جهان
    حلاوتی که ترا در دهان شیرین است
    طمع مدار ز من دین و دل دگر زاهد
    که کفر زلف بتان رهزن دل و دین است
    اگر بآتش حسرت بسوخت جان صغیر
    کند چه چاره که تقدیرش از ازل این است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha