کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دم مردن شدن دمساز چون من ناتوانی را
    مرا گر زنده کردی، کشتی از رشکم جهانی را
    درین گلشن بود جای من ای گل، بلبلم، بلبل؛
    نه جغدم کو بهر ویرانه خوش کرد آشیانی را!
    دریغا گشت صرف مهربانی عمر و، نتوانم
    که با خود مهربان سازم دل نامهربانی را
    بیابان محبت را، ندانم کیست خضر امشب
    که ره گم کرده می بینم، ز هر سو کاروانی را
    کنون راندی مرا از کوی خود ای گل، بدان ماند
    که فصل گل کسی راند ز باغی باغبانی را!
    توانایی بازوی تو را، ای صید کش دانم؛
    که خواهد ورنه از تو خون صید ناتوانی را؟!
    نخواهم رفت از کوی بتان آذر، مگر بینم
    شبی روزی نباشد پاسبانی آستانی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha