به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!
جز صبر ز جورت چکند گر نکند کس؟!
گر خضر ببخشد قدح آب بقا را
با خاک در دوست، برابر نکند کس
در دل نبود آرزوی خلوت خاصم
این بس که تو را منع از آن در نکند کس
افتادگی آموز، که در کوی خرابات
نظاره ی درویش و توانگر نکند کس
تو مستی و از تندی خوی تو در آن بزم
یاد از غم محرومی آذر نکند کس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 2شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!3شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...4شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...5شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...6شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 7شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...8شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...9شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 10شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...11شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...12شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!13شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 14شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...15شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...16شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...17شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...18شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛19شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...20شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 21شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...22شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...23شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...24شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...25شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...26شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 27شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...28شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...29شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!30شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 31شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...32شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...33شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...34شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 35شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...36شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛37شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...38شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 39شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 40شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 41شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...42شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 43شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...44شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...45شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...46شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...47شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...48شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛49شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...50شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛51شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 52شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 53شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...54شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 55شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...56شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...57شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 58شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...59شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 60شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 61شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...62شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...63شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...64شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...65شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...66شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 67شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...68شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 69شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...70شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...71شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...72شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 73شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 74شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 75شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...76شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...77شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 78شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 79شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...80شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...81شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...82شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 83شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 84شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 85شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 86شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 87شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 88شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 89شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛90شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 91شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...92شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!93شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 94شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛95شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...96شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...97شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!98شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...99شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...100شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ