کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جانان؛
    مرا بیرون در باید کشیدن ناز دربانان
    چه در شیر تو کافر کیش مادر کرده در طفلی
    که شیرین در مذاق آید تو را خون مسلمانان؟!
    بتان ریزند اگر خونم، غم جانم نه؛ لیک از خون
    شود آلوده ترسم دامن این پاکدامانان
    اگر در چاک پیراهن نمایی نار پستان را
    ز غیرت خون شود دل در درون نارپستانان
    بکویش میروم ناخوانده از بیطاقتی هر دم
    ولی زان رفتنم شرمنده، چون ناخوانده مهمانان
    نه ترسم کآسمان برگردد از من، لیک از آن ترسم
    که برگردند از من بیگنه برگشته مژگانان
    خوش آن ساعت که نالان افتم از پی ناقه ی او را
    چو مجنون، از قفای محمل لیلی حدی خوانان
    مرا گر کشت ترسا زاده یی، خونم بحل بادش؛
    بمحشر دامن او را مگیرید ای مسلمانان
    ببزم خاص جانان، نیست آذر را رهی آری
    گدایان را نباشد ره بخلوتگاه سلطانان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha