به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

طبیبا، جان غم پرورد من بین
چو درمانم تو داری، درد من بین
تو کز می، چهره ی گلرنگ داری
به این شکرانه رنگ زرد من بین
بکویت نقد جان آورده از راه
کرم فرما و راه آورد من بین
نگارا، چونکه در محمل نشستی
بدنبالت شتابان گرد من بین!
دلش را گرم کردم با خود آذر
بیا تأثیر آه سرد من بین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛2شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 3شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 4شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...5شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 6شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...7شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...8شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 9شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...10شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 11شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 12شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...13شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...14شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...15شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...16شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...17شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 18شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...19شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 20شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...21شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...22شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...23شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 24شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 25شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 26شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...27شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...28شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 29شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 30شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...31شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...32شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...33شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 34شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 35شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 36شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 37شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 38شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 39شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 40شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛41شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 42شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...43شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!44شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 45شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛46شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...47شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...48شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!49شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...50شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...51شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ