کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده یی
    روز هزار کس چو من تار و، سیاه کرده یی
    گرد رخ ز ماه به، داده بزلف چون زره،
    تاب و زرشک خون گره، در دل ماه کرده یی
    تا ز کنارم از جفا، رفته ای ای پسر مرا
    گوش بدر نشانده یی، چشم براه کرده یی
    کشتن بی گنه اگر، نیست گنه بمذهبت؛
    در همه عمر جان من، پس چه گناه کرده یی؟!
    راز دلم بدوستان، شکوه ی من بدشمنان؛
    گفته و، آه گفته یی؛ کرده و، آه کرده یی!
    حیله دلبری است این، کآذر بی گناه را
    کشته و خود بتعزیت جامه سیاه کرده یی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha