کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار کردی چرا ز یاری
    بدرد و داغم، دوا و مرهم، نمیفرستی، نمیگذاری!
    هزار بارم، ز خشم گفتی که: ریزمت خون، نگفتمت : نه!
    هزار بارت، بعجز گفتم که: بوسمت لب؟! نگفتی آری!
    بسی وفایت، بخلق گفتم، کنون ز جورت، اگر زنم دم؛
    میان مردم، نمیتوانم، برآورم سر، ز شرمساری!
    من آن شکارم، که از کمند تو، چون گریزم، کشد بخونم؛
    غم شکاری، که چون گریزد، دو گامش از پی، رود شکاری!
    امید گاها، امیدوارم، که بگذرد چون، ز کار کارم؛
    چو جان شیرین، تو را سپارم، بخاک کویت، مرا سپاری!
    هزار دلبر، اگر چه دیدم، بدل ربایی، تو را گزیدم؛
    هزار زخم، رسید بر دل، ولی از آنها، یکی است کاری
    بناله آذر، مرا چه حاجت؟ خموشی اولی، که در محبت
    ضرر نبردم ز صبر و طاقت، اثر ندیدم ز آه و زاری!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha