کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو؛
    چکنم نمیتوانم که کنم شکایت از تو؟!
    بکش و بسوز یارا، دل دردمند ما را؛
    بسزای آنکه دارد نظر عنایت از تو
    مکن این قدر شکایت ز غمش دلا، مبادا
    که کند ببزم وصلش دگری حکایت از تو!
    ز فراق غوطه در خون زدم و، ز ساده لوحی
    چکنم که باز دارم طمع حمایت از تو؟!
    سر خود بگیر آذر برو از میانه شاید
    بکسی غم محبت نکند سرایت از تو!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha