به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم!

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم!
تو بشنوی و خندی و من گویم و گریم!
گر در چمنم، سوی قفس بینم و نالم؛
ور در قفسم، حرف چمن گویم و گریم!
رضوان چو دهد نار جنان، سیب بهشتم؛
نستانم و پستان و زقن گویم و گریم!
گر روز و شبی، قامت و زلف تو نبینم؛
سرو چمن و مشک ختن گویم و گریم!
هر کس بغریبان، نظر مهر کند؛ من
بیمهری یاران وطن گویم و گریم
بلبل دهن غنچه اگر بیند و نالد
من خنده ی آن غنچه دهن گویم و گریم!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...2شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...3شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...4شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 5شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...6شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛7شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...8شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 9شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 10شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 11شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...12شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 13شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...14شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...15شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...16شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...17شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...18شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛19شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...20شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛21شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 22شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 23شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...24شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 25شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...26شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...27شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 28شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...29شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 30شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 31شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...32شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...33شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...34شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...35شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...36شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 37شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...38شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 39شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...40شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...41شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...42شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 43شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 44شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 45شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...46شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...47شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 48شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 49شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...50شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...51شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...52شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 53شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 54شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 55شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 56شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 57شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 58شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 59شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛60شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 61شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...62شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!63شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 64شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛65شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...66شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...67شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!68شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...69شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...70شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ