به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست

1970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گلی و بلبلی تا در چمن هست
نشانی از تو و نامی زمن هست
نه چون سروت، نهالی در چمن هست
نه چون لعلت، عقیقی در یمن هست
ندارند آگهی اخوان که راهی
نهان از مصر، تا بیت الحزن هست
به کنعان بسته راه از رشک و غافل
که غمازی چو بوی پیرهن هست
نبندد بلبل، آذر آشیانه
بشاخی کآشیانی از زغن هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷: مرغ اسیرم، چمنم آرزوست 2شمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست 3شمارهٔ ۲۹: بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست 4شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...5شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...6شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 7شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 8شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 9شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...10شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 11شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 12شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...13شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...14شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...15شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!16شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 17شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...18شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 19شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 20شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 21شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 22شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 23شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 24شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...25شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 26شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 27شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛28شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 29شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 30شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛31شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 32شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 33شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...34شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 35شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...36شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...37شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 38شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛39شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 40شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 41شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 42شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 43شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 44شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!45شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 46شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!47شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 48شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...49شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛50شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 51شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 52شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛53شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 54شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 55شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...56شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛57شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!58شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 59شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 60شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 61شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 62شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 63شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 64شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...65شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...66شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 67شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 68شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 69شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...70شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛71شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...72شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!73شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 74شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 75شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...76شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛77شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...78شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 79شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...80شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛81شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...82شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 83شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!84شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...85شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...86شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...87شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 88شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...89شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...90شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 91شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...92شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...93شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!94شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 95شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...96شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...97شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...98شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...99شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛100شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...101شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 102شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...103شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...104شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...105شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...106شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...107شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 108شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...109شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...110شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!111شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 112شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...113شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...114شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...115شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 116شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...117شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛118شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...119شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 120شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 121شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 122شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...123شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 124شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...125شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...126شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...127شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...128شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...129شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛130شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...131شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛132شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 133شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 134شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...135شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 136شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...137شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...138شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 139شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...140شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 141شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 142شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...143شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...144شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...145شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...146شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...147شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 148شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...149شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 150شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...151شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...152شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...153شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 154شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 155شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 156شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...157شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...158شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 159شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 160شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...161شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...162شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...163شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 164شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 165شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 166شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 167شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 168شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 169شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 170شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛171شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 172شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...173شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!174شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 175شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛176شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...177شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...178شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!179شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...180شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...181شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ