به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هم خنده خوش است و هم خرامت!
خود گوی که نالم از کدامت؟!
از دام مکن مرا هم آزاد
ار مرغ دگر فتد بدامت
یاد آر ز ناامیدی من
چون غیر دهد ز من پیامت
گیرم کام خود از تو روزی
کآرم پی نعش خود دو گامت
خرم نفسی که افتد آذر
در سایه ی سرو خوشخرامت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...2شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!3شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 4شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...5شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 6شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 7شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 8شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 9شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 10شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 11شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...12شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 13شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 14شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛15شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 16شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 17شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛18شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 19شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 20شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...21شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 22شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...23شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...24شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 25شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛26شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 27شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 28شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 29شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 30شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 31شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!32شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 33شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!34شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 35شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...36شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛37شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 38شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 39شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛40شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 41شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 42شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...43شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛44شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!45شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 46شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 47شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 48شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 49شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 50شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 51شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...52شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...53شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 54شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 55شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 56شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...57شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛58شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...59شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!60شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 61شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 62شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...63شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛64شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...65شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 66شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...67شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛68شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...69شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 70شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!71شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...72شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...73شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...74شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 75شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...76شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...77شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 78شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...79شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...80شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!81شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 82شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...83شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...84شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...85شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...86شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛87شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...88شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 89شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...90شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...91شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...92شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...93شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...94شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 95شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...96شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...97شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!98شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 99شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...100شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...101شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...102شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 103شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...104شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛105شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...106شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 107شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 108شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 109شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...110شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 111شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...112شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...113شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...114شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...115شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...116شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛117شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...118شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛119شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 120شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 121شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...122شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 123شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...124شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...125شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 126شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...127شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 128شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 129شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...130شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...131شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...132شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...133شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...134شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 135شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...136شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 137شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...138شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...139شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...140شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 141شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 142شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 143شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...144شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...145شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 146شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 147شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...148شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...149شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...150شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 151شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 152شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 153شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 154شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 155شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 156شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 157شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛158شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 159شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...160شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!161شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 162شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛163شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...164شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...165شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!166شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...167شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...168شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ