به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛
زین نخلها فغان که بحاصل نمیرسند
ای میر کاروان، بشتابی که میروی
واماندگان راه بمنزل نمیرسند
آن کشتگان که جرم محبت نداشتند
روز جزا بخاطر قاتل نمیرسند
آذر، نشان کشتی آوارگان ماست
آن تخته پاره ها که بساحل نمیرسند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...2شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛3شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!4شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 5شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 6شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 7شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 8شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 9شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 10شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...11شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...12شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 13شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 14شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 15شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...16شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛17شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...18شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!19شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 20شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 21شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...22شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛23شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...24شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 25شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...26شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛27شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...28شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 29شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!30شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...31شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...32شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...33شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 34شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...35شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...36شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 37شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...38شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...39شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!40شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 41شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...42شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...43شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...44شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...45شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛46شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...47شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 48شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...49شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...50شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...51شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...52شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...53شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 54شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...55شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...56شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!57شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 58شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...59شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...60شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...61شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 62شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...63شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛64شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...65شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 66شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 67شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 68شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...69شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 70شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...71شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...72شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...73شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...74شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...75شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛76شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...77شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛78شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 79شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 80شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...81شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 82شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...83شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...84شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 85شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...86شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 87شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 88شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...89شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...90شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...91شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...92شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...93شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 94شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...95شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 96شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...97شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...98شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...99شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 100شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 101شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 102شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...103شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...104شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 105شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 106شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...107شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...108شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...109شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 110شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 111شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 112شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 113شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 114شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 115شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 116شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛117شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 118شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...119شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!120شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 121شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛122شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...123شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...124شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!125شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...126شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...127شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ