به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود
هزار چون منت امیدوار خواهد بود
سلام بندگیش از من ای صبا برسان
گرت بمنزل سلمی گذار خواهد بود
اگر چه بیگنهم میکشد، باین شادم
که روز حشر زمن شرمسار خواهد بود!
کسی که روشن ازو نیست کلبه ام/ گویم
که: روز واقعه ی شمع مزار خواهد بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...2شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 3شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 4شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 5شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...6شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛7شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...8شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!9شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 10شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 11شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...12شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛13شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...14شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 15شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...16شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛17شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...18شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 19شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!20شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...21شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...22شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...23شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 24شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...25شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...26شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 27شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...28شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...29شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!30شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 31شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...32شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...33شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...34شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...35شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛36شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...37شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 38شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...39شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...40شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...41شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...42شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...43شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 44شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...45شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...46شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!47شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 48شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...49شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...50شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...51شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 52شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...53شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛54شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...55شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 56شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 57شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 58شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...59شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 60شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...61شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...62شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...63شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...64شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...65شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛66شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...67شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛68شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 69شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 70شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...71شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 72شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...73شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...74شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 75شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...76شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 77شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 78شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...79شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...80شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...81شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...82شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...83شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 84شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...85شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 86شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...87شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...88شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...89شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 90شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 91شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 92شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...93شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...94شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 95شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 96شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...97شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...98شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...99شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 100شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 101شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 102شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 103شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 104شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 105شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 106شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛107شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 108شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...109شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!110شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 111شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛112شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...113شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...114شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!115شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...116شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...117شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ