کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بربست محمل ماه من، از تن توانم میرود؛
    غافل مباش ای همنشین از من که جانم میرود
    از من نهان دل رفت و، من جایی گمانم میرود؛
    کآرم گر از دل بر زبان، دانم که جانم میرود
    دردا که تا از انجمن رفتی، برون چون جان ز تن؛
    خوش کرده یی یکجای و من، صد جا گمانم میرود
    باشد کز آن خلوتسرا، بینی روان روزی مرا؛
    گویی که این مسکین چرا، از آستانم میرود؟!
    از ننگ زاغ و جور خس، کنج قفس دارد هوس؛
    گر بلبلی سوی قفس، از آشیانم میرود
    خلقی ز بیم خوی او، بر بسته رخت از کوی او؛
    من کاش بینم روی او، تا کاروانم میرود
    سوی چمن زان رفته من، کاو را ببینم نه سمن؛
    اکنون چه مانم کز چمن، سرو روانم میرود؟!
    از غیرتم خون شد درون، چون بشنوم از غیر چون؛
    نامی که میغلطم بخون، چون بر زبانم میرود؟!
    لبهای آن شیرین پسر، دارد لبم از بوسه تر؛
    چون میبرم نام شکر، آب از دهانم میرود!
    آذر پی سید من آن، سر حلقه ی صید افگنان
    چون آورد بر کف عنان، از کف عنانم میرود!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha