کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آر
    یعنی از یار من آن نامه که دانی بمن آر
    نامه ی من ببر، اما برقیبان منمای؛
    گر توانی بدهش، ور نتوانی بمن آر!
    اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار
    بدهش نامه، جوابی که ستانی بمن آر
    ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز
    خبری پرس نهانی و نهانی بمن آر
    پیش مردم ننویسد اگر از شرم جواب
    بگذر از نامه و پیغام زبانی بمن آر
    در میان من واو هست نشانها بسیار
    بدگمان تا نشوم از تو، نشانی بمن آر
    همچو آذر بودم کام ز پیری بس تلخ
    رطبی تازه از آن نخل جوانی بمن آر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha