آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آر یعنی از یار من آن نامه که دانی بمن آر نامه ی من ببر، اما برقیبان منمای؛ گر توانی بدهش، ور نتوانی بمن آر! اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار بدهش نامه، جوابی که ستانی بمن آر ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز خبری پرس نهانی و نهانی بمن آر پیش مردم ننویسد اگر از شرم جواب بگذر از نامه و پیغام زبانی بمن آر در میان من واو هست نشانها بسیار بدگمان تا نشوم از تو، نشانی بمن آر همچو آذر بودم کام ز پیری بس تلخ رطبی تازه از آن نخل جوانی بمن آر آذر بیگدلی