به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آمد شب و، وقت یا رب آمد!
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
دشمن بکدام مطلب آمد؟!
کز راه هزار بدگمانی
جانم صدبار بر لب آمد!
از خال سیاه کنج چشمت
امروز بچشم من، شب آمد
خلقی بگمان، که پیشم این روز
از گردش چشم کوکب آمد
دردی دارد دلم که درمانش
.......................ب آمد
جان سوخت ز سوز عشقم آذر
تو پنداری بتن تب آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 2شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!3شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 4شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!5شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 6شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...7شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛8شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 9شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 10شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛11شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 12شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 13شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...14شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛15شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!16شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 17شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 18شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 19شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 20شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 21شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 22شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...23شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...24شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 25شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 26شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 27شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...28شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛29شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...30شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!31شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 32شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 33شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...34شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛35شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...36شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 37شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...38شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛39شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...40شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 41شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!42شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...43شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...44شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...45شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 46شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...47شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...48شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 49شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...50شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...51شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!52شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 53شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...54شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...55شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...56شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...57شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛58شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...59شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 60شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...61شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...62شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...63شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...64شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...65شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 66شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...67شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...68شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!69شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 70شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...71شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...72شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...73شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 74شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...75شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛76شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...77شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 78شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 79شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 80شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...81شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 82شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...83شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...84شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...85شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...86شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...87شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛88شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...89شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛90شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 91شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 92شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...93شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 94شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...95شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...96شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 97شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...98شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 99شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 100شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...101شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...102شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...103شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...104شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...105شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 106شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...107شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 108شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...109شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...110شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...111شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 112شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 113شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 114شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...115شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...116شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 117شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 118شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...119شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...120شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...121شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 122شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 123شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 124شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 125شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 126شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 127شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 128شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛129شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 130شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...131شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!132شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 133شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛134شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...135شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...136شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!137شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...138شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...139شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ