کسی را چون به بیدادت شکی نیست
هزارت دوست بود اکنون، یکی نیست
بدشت عشق، صیادی است؛ کش دام
تهی هرگز ز صید زیرکی نیست
کسی کش صبر بسیار است داند
که جور خوبرویان، اندکی نیست
ندانم، از که خوردم زخم؛ اما
بترکش جز تو کس را ناوکی نیست
بتن جایی ندارد آذر پیر
که بروی جای سنگ کودکی نیست