به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست؟!

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست؟!
تاراج عمر می کند، این ترک زاده کیست؟!
گر نیست در هلاک منش ایستادگی
پس وقت مرگ بر سرم این ایستاده کیست؟!
گر نیست قصد قتل منش از خدنگ جور
این شوخ شخ کمان که بزین تکیه داده کیست؟!
رفتی سواره، من ز قفایت، نگفتی: آه
کافتاده از پی ام چو غبار این پیاده کیست؟!
بر بست راه چاره ز آذر زشش جهت
این ترک تیغ بسته ی ابر و گشاده کیست؟!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...2شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...3شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 4شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 5شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 6شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...7شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 8شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 9شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...10شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...11شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...12شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!13شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 14شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...15شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 16شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 17شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 18شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 19شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 20شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 21شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...22شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 23شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 24شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛25شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 26شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 27شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛28شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 29شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 30شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...31شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 32شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...33شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...34شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 35شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛36شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 37شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 38شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 39شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 40شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 41شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!42شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 43شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!44شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 45شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...46شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛47شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 48شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 49شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛50شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 51شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 52شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...53شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛54شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!55شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 56شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 57شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 58شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 59شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 60شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 61شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...62شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...63شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 64شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 65شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 66شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...67شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛68شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...69شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!70شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 71شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 72شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...73شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛74شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...75شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 76شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...77شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛78شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...79شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 80شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!81شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...82شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...83شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...84شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 85شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...86شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...87شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 88شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...89شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...90شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!91شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 92شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...93شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...94شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...95شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...96شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛97شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...98شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 99شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...100شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...101شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...102شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...103شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...104شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 105شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...106شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...107شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!108شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 109شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...110شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...111شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...112شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 113شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...114شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛115شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...116شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 117شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 118شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 119شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...120شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 121شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...122شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...123شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...124شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...125شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...126شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛127شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...128شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛129شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 130شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 131شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...132شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 133شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...134شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...135شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 136شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...137شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 138شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 139شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...140شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...141شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...142شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...143شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...144شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 145شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...146شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 147شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...148شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...149شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...150شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 151شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 152شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 153شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...154شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...155شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 156شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 157شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...158شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...159شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...160شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 161شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 162شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 163شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 164شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 165شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 166شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 167شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛168شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 169شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...170شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!171شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 172شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛173شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...174شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...175شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!176شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...177شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...178شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ