به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۲۴: تیر تو کز استخوان ما جست

2510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تیر تو کز استخوان ما جست
بازی است کز آشیان ما جست
رازی که از اوست نازش عقل
حرفی است که از زبان ما جست
آهی که درید پرده ی چرخ
تیری است که از کمان ما جست
دارای درفش کاویانی
دزدی است که از دکان ما جست
گفتیم که راز دل نویسیم
آذر قلم از بنان ما جست!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳: فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است 2شمارهٔ ۲۴: تیر تو کز استخوان ما جست 3شمارهٔ ۲۵: وصل، که در هر نفسم آرزوست؛4شمارهٔ ۲۶: افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست 5شمارهٔ ۲۷: مرغ اسیرم، چمنم آرزوست 6شمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست 7شمارهٔ ۲۹: بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست 8شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...9شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...10شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 11شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 12شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 13شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...14شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 15شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 16شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...17شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...18شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...19شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!20شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 21شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...22شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 23شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 24شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 25شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 26شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 27شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 28شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...29شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 30شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 31شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛32شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 33شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 34شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛35شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 36شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 37شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...38شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 39شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...40شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...41شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 42شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛43شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 44شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 45شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 46شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 47شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 48شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!49شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 50شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!51شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 52شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...53شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛54شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 55شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 56شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛57شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 58شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 59شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...60شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛61شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!62شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 63شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 64شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 65شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 66شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 67شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 68شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...69شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...70شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 71شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 72شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 73شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...74شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛75شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...76شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!77شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 78شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 79شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...80شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛81شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...82شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 83شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...84شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛85شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...86شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 87شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!88شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...89شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...90شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...91شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 92شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...93شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...94شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 95شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...96شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...97شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!98شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 99شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...100شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...101شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...102شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...103شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛104شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...105شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 106شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...107شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...108شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...109شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...110شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...111شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 112شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...113شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...114شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!115شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 116شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...117شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...118شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...119شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 120شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...121شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛122شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...123شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 124شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 125شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 126شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...127شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 128شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...129شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...130شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...131شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...132شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...133شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛134شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...135شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛136شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 137شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 138شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...139شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 140شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...141شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...142شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 143شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...144شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 145شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 146شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...147شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...148شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...149شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...150شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...151شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 152شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...153شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 154شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...155شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...156شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...157شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 158شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 159شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 160شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...161شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...162شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 163شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 164شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...165شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...166شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...167شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 168شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 169شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 170شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 171شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 172شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 173شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 174شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛175شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 176شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...177شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!178شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 179شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛180شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...181شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...182شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!183شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...184شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...185شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ