به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۲۵: وصل، که در هر نفسم آرزوست؛

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

وصل، که در هر نفسم آرزوست؛
جز تو نه از هیچکسم آرزوست
تا تو بمجمل شنوی ناله ام
همنفسی با جرسم آرزوست
وصل تو گر در نفس آخر است
از همه عمر، آن نفسم آرزوست
نغمه سرای چمنم سالهاست
ناله ی کنج قفسم آرزوست
داد رس من نشود هیچ کس
غیر تو گر دادرسم آرزوست
زان سرکو کاهل هوس ساکنند
رفتن اهل هوسم آرزوست
بلبلم آذر بگلستان عشق
سوختن خار و خسم آرزوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴: تیر تو کز استخوان ما جست 2شمارهٔ ۲۵: وصل، که در هر نفسم آرزوست؛3شمارهٔ ۲۶: افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست 4شمارهٔ ۲۷: مرغ اسیرم، چمنم آرزوست 5شمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست 6شمارهٔ ۲۹: بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست 7شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...8شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...9شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 10شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 11شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 12شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...13شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 14شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 15شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...16شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...17شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...18شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!19شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 20شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...21شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 22شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 23شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 24شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 25شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 26شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 27شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...28شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 29شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 30شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛31شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 32شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 33شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛34شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 35شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 36شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...37شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 38شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...39شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...40شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 41شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛42شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 43شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 44شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 45شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 46شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 47شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!48شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 49شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!50شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 51شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...52شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛53شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 54شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 55شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛56شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 57شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 58شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...59شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛60شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!61شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 62شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 63شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 64شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 65شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 66شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 67شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...68شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...69شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 70شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 71شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 72شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...73شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛74شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...75شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!76شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 77شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 78شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...79شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛80شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...81شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 82شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...83شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛84شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...85شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 86شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!87شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...88شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...89شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...90شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 91شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...92شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...93شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 94شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...95شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...96شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!97شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 98شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...99شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...100شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...101شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...102شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛103شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...104شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 105شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...106شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...107شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...108شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...109شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...110شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 111شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...112شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...113شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!114شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 115شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...116شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...117شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...118شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 119شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...120شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛121شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...122شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 123شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 124شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 125شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...126شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 127شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...128شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...129شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...130شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...131شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...132شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛133شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...134شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛135شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 136شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 137شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...138شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 139شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...140شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...141شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 142شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...143شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 144شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 145شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...146شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...147شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...148شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...149شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...150شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 151شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...152شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 153شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...154شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...155شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...156شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 157شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 158شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 159شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...160شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...161شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 162شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 163شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...164شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...165شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...166شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 167شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 168شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 169شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 170شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 171شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 172شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 173شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛174شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 175شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...176شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!177شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 178شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛179شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...180شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...181شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!182شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...183شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...184شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ