به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۲۶: افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست

2620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست
دردا که کشت دردم و درمانم آرزوست
من تنگدل ز کنج قفس نیستم، ولی
یک ناله در میان گلستانم آرزوست
من قابل ملازمت محرمان نیم
وین طرفه تر که خدمت سلطانم آرزوست؟!
از حرف کفر و قصه ی ایمان دلم گرفت
صلحی میان گبر و مسلمانم آرزوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵: وصل، که در هر نفسم آرزوست؛2شمارهٔ ۲۶: افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست 3شمارهٔ ۲۷: مرغ اسیرم، چمنم آرزوست 4شمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست 5شمارهٔ ۲۹: بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست 6شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...7شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...8شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 9شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 10شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 11شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...12شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 13شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 14شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...15شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...16شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...17شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!18شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 19شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...20شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 21شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 22شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 23شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 24شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 25شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 26شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...27شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 28شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 29شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛30شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 31شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 32شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛33شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 34شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 35شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...36شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 37شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...38شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...39شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 40شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛41شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 42شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 43شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 44شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 45شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 46شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!47شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 48شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!49شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 50شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...51شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛52شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 53شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 54شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛55شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 56شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 57شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...58شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛59شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!60شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 61شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 62شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 63شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 64شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 65شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 66شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...67شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...68شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 69شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 70شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 71شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...72شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛73شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...74شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!75شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 76شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 77شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...78شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛79شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...80شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 81شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...82شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛83شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...84شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 85شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!86شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...87شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...88شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...89شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 90شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...91شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...92شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 93شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...94شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...95شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!96شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 97شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...98شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...99شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...100شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...101شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛102شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...103شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 104شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...105شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...106شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...107شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...108شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...109شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 110شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...111شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...112شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!113شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 114شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...115شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...116شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...117شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 118شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...119شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛120شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...121شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 122شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 123شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 124شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...125شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 126شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...127شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...128شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...129شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...130شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...131شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛132شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...133شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛134شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 135شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 136شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...137شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 138شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...139شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...140شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 141شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...142شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 143شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 144شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...145شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...146شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...147شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...148شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...149شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 150شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...151شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 152شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...153شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...154شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...155شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 156شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 157شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 158شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...159شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...160شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 161شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 162شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...163شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...164شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...165شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 166شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 167شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 168شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 169شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 170شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 171شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 172شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛173شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 174شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...175شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!176شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 177شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛178شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...179شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...180شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!181شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...182شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...183شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ