به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیغزل هاشمارهٔ ۱۹: بلبل ما را فغان دیگر است

2620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بلبل ما را فغان دیگر است
حرف عشق از داستان دیگر است
محملی پیداست از هر سو، ولی
لیلی اندر کاروان دیگر است
من کجا و کعبه و دیر از کجا؟!
قبله ی من آستان دیگر است!
زاهد از افسانه ی رندان مپرس
تو نمی فهمی زبان دیگر است!
کی شود خرم زهر دلبر دلم؟!
این چمن را باغبان دیگر است!
کی بهر سروی نشیند مرغ دل؟!
این تذرو از آشیان دیگر است!
آذر ار صد جان فشاند در رهش
باز در تحصیل جان دیگر است!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸: از بس دل امشبم ز تو نامهربان پر اس ...2شمارهٔ ۱۹: بلبل ما را فغان دیگر است 3شمارهٔ ۲۰: ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز اس ...4شمارهٔ ۲۱: غیر، بیهوده، پی یار وفادار من است 5شمارهٔ ۲۲: آنچه از مکتوب من ظاهر نشد، نام من ...6شمارهٔ ۲۳: فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است 7شمارهٔ ۲۴: تیر تو کز استخوان ما جست 8شمارهٔ ۲۵: وصل، که در هر نفسم آرزوست؛9شمارهٔ ۲۶: افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست 10شمارهٔ ۲۷: مرغ اسیرم، چمنم آرزوست 11شمارهٔ ۲۸: گلی و بلبلی تا در چمن هست 12شمارهٔ ۲۹: بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست 13شمارهٔ ۳۰: آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگر ...14شمارهٔ ۳۱: این ترک تیغ بسته ی بازو گشاده کیست ...15شمارهٔ ۳۲: کسی را چون به بیدادت شکی نیست 16شمارهٔ ۳۳: دردی دارم که گفتنی نیست 17شمارهٔ ۳۴: غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست 18شمارهٔ ۳۵: سوخت دل، اما غبار کینه از کس برندا ...19شمارهٔ ۳۶: زبان، غمی که بدل داشتم نهان نگذاشت 20شمارهٔ ۳۷: دوشم بپرسش آمد و تا لب گشود رفت 21شمارهٔ ۳۸: ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان ر ...22شمارهٔ ۳۹: حرف جورت، همه جا با همه کس خواهم گ ...23شمارهٔ ۴۰: بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گف ...24شمارهٔ ۴۱: هم خنده خوش است و هم خرامت!25شمارهٔ ۴۲: هر مرغ که میپرد ز بامت 26شمارهٔ ۴۳: چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قا ...27شمارهٔ ۴۴: ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت 28شمارهٔ ۴۵: گیرم بعجز دامنت و جان سپارمت 29شمارهٔ ۴۶: حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت 30شمارهٔ ۴۷: کجا روم؟ که اگر باشدم ز دست شکایت 31شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت 32شمارهٔ ۴۹: من از غمت، زبانی، با خلق در شکایت 33شمارهٔ ۵۰: نهم بر خاک پهلو شب، باین امید در ک ...34شمارهٔ ۵۱: وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد 35شمارهٔ ۵۲: گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد 36شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛37شمارهٔ ۵۴: عاشقم و، عشق من زوال ندارد 38شمارهٔ ۵۵: پیش عذار تو، مه جمال ندارد 39شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛40شمارهٔ ۵۷: ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد 41شمارهٔ ۵۸: قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد 42شمارهٔ ۵۹: گفتم: ای مه بی سبب یاری ز یاری بگذ ...43شمارهٔ ۶۰: چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد 44شمارهٔ ۶۱: کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم ن ...45شمارهٔ ۶۲: دایه، کت در مهد زر ای سیم تن میپرو ...46شمارهٔ ۶۳: یارم ز وفا چو دست گیرد 47شمارهٔ ۶۴: روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛48شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد 49شمارهٔ ۶۶: دم مرگم، ز غم هجر غمی بیش نباشد 50شمارهٔ ۶۷: چو رویت، لاله ی رنگین نباشد 51شمارهٔ ۶۸: خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد 52شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد 53شمارهٔ ۷۰: آمد شب و، وقت یا رب آمد!54شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند 55شمارهٔ ۷۲: گفتا که: بسینه ز منت کینه نماند؟!56شمارهٔ ۷۳: شبی که غیر در آن آستان نمیماند 57شمارهٔ ۷۴: پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین ...58شمارهٔ ۷۵: صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛59شمارهٔ ۷۶: مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند 60شمارهٔ ۷۷: نخست کاش در خانقاه می بستند 61شمارهٔ ۷۸: ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛62شمارهٔ ۷۹: مرا عجز و تو را بیداد دادند 63شمارهٔ ۸۰: شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند 64شمارهٔ ۸۱: مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی م ...65شمارهٔ ۸۲: اهل وفا، بآرزوی دل نمیرسند؛66شمارهٔ ۸۳: یار شد بیوفا، کسی چکند؟!67شمارهٔ ۸۴: آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند 68شمارهٔ ۸۵: ناله ی مرغ قفس، گر بچمن گوش کند 69شمارهٔ ۸۶: جانم، از جانان حکایت میکند 70شمارهٔ ۸۷: خو بجفا نگار من، کرده و بس نمیکند 71شمارهٔ ۸۸: مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند 72شمارهٔ ۸۹: شب پره کو روز آفتاب نبیند 73شمارهٔ ۹۰: با هم افسوس بتانی که در این ملک شه ...74شمارهٔ ۹۱: کسی کز رشک نتواند که روزی با منت ب ...75شمارهٔ ۹۲: گرت بخاک شهیدان گذار خواهد بود 76شمارهٔ ۹۳: یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود 77شمارهٔ ۹۴: دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود 78شمارهٔ ۹۵: بحسرت مردم و، آخر ندیدم روی یار خو ...79شمارهٔ ۹۶: از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛80شمارهٔ ۹۷: بربست محمل ماه من، از تن توانم میر ...81شمارهٔ ۹۸: با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟!82شمارهٔ ۹۹: مرا، کام دل، ازنگاهی برآید 83شمارهٔ ۱۰۰: ماه، بر روی چو ماهش نگرید 84شمارهٔ ۱۰۱: قاصدا، نامه یی از کوی فلانی بمن آ ...85شمارهٔ ۱۰۲: وفادارا، وفای من نگهدار؛86شمارهٔ ۱۰۳: جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز د ...87شمارهٔ ۱۰۴: ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر 88شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگ ...89شمارهٔ ۱۰۶: میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛90شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در ...91شمارهٔ ۱۰۸: با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس 92شمارهٔ ۱۰۹: چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!93شمارهٔ ۱۱۰: صبحدم، در باغ هر کو خنده ی گل بای ...94شمارهٔ ۱۱۱: دلم، از بیکسی مینالد و، کس نیست د ...95شمارهٔ ۱۱۲: بمن باد صبا در پرده گوید کاش پیغا ...96شمارهٔ ۱۱۳: مهی، که مایه ی شادی عالم است غمش 97شمارهٔ ۱۱۴: از اسیران خود آن شه بیخبر بگذشت ح ...98شمارهٔ ۱۱۵: مشکل که برم من جان، آسان چو تو بر ...99شمارهٔ ۱۱۶: ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل 100شمارهٔ ۱۱۷: بی تو چو می در قدح ریزم و شکر بجا ...101شمارهٔ ۱۱۸: یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ...102شمارهٔ ۱۱۹: منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام!103شمارهٔ ۱۲۰: در قفس خود را بیاد آشیان انداختم 104شمارهٔ ۱۲۱: نکهتی امشب از آن زلف دو تا میخواس ...105شمارهٔ ۱۲۲: اگر نه احتراز از شادی اغیار میکرد ...106شمارهٔ ۱۲۳: نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکرد ...107شمارهٔ ۱۲۴: در آن ساعت که بگرد تو ای خود کام ...108شمارهٔ ۱۲۵: شد عمر و، ز ایام دل شاد ندیدم؛109شمارهٔ ۱۲۶: نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر ...110شمارهٔ ۱۲۷: گر روی تو بینم و بمیرم 111شمارهٔ ۱۲۸: غمین، چند از برت با چشم خون آلود ...112شمارهٔ ۱۲۹: زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم ...113شمارهٔ ۱۳۰: شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون ...114شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باش ...115شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپو ...116شمارهٔ ۱۳۳: دردا که حریف راز دانم 117شمارهٔ ۱۳۴: فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدا ...118شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشان ...119شمارهٔ ۱۳۶: آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!120شمارهٔ ۱۳۷: آه از دمی که روز جزا گریه سر کنم 121شمارهٔ ۱۳۸: درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش ب ...122شمارهٔ ۱۳۹: خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گری ...123شمارهٔ ۱۴۰: شب عید است، در میخانه باید بستر ا ...124شمارهٔ ۱۴۱: گر دل جویی، هوات جویم 125شمارهٔ ۱۴۲: دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجا ...126شمارهٔ ۱۴۳: ما بخلد از سرکویت، بتماشا نرویم؛127شمارهٔ ۱۴۴: گرش این جفاست امسال، همان بیار گو ...128شمارهٔ ۱۴۵: جان میدهد جان، آن لعل خندان 129شمارهٔ ۱۴۶: دی، رشته یی بگردنم آن شاه مهوشان 130شمارهٔ ۱۴۷: شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان 131شمارهٔ ۱۴۸: گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلط ...132شمارهٔ ۱۴۹: تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان 133شمارهٔ ۱۵۰: نشسته میکشان، اهل هوس در خلوت جان ...134شمارهٔ ۱۵۱: اشک من کآب زلالی است که نتوان گفت ...135شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ر ...136شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من ...137شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خو ...138شمارهٔ ۱۵۵: فزود هر نفسم عشق، کز خط شبگون؛139شمارهٔ ۱۵۶: چرا، هر جا مرا دیدی،از آنجا آمدی ...140شمارهٔ ۱۵۷: من و دردت، که درمان من است این؛141شمارهٔ ۱۵۸: طبیبا، جان غم پرورد من بین 142شمارهٔ ۱۵۹: ز میان میروم اینک، بکنارم بنشین 143شمارهٔ ۱۶۰: بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو ...144شمارهٔ ۱۶۱: از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو 145شمارهٔ ۱۶۲: کی یار ریزد خون یار، آنگاه یاری ه ...146شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که ...147شمارهٔ ۱۶۴: صبح، مگر میدمد از کوی تو 148شمارهٔ ۱۶۵: حسرتم این است در دل، کز فراق روی ...149شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو 150شمارهٔ ۱۶۷: نمیکنم گله، اما ز بیوفائی تو 151شمارهٔ ۱۶۸: شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر ...152شمارهٔ ۱۶۹: ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فر ...153شمارهٔ ۱۷۰: بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار ک ...154شمارهٔ ۱۷۱: بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟ ...155شمارهٔ ۱۷۲: نهم چون از غمت شب بر زمین ای شخ ک ...156شمارهٔ ۱۷۳: کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه 157شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته ...158شمارهٔ ۱۷۵: بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته 159شمارهٔ ۱۷۶: از روی فرخ فال بین، زلفش نگونسار ...160شمارهٔ ۱۷۷: شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر ی ...161شمارهٔ ۱۷۸: جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود ...162شمارهٔ ۱۷۹: نهی چو نام سگ خود، بمن مرا طلبی 163شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی 164شمارهٔ ۱۸۱: مرا بجرم وفای من از جفا کشتی 165شمارهٔ ۱۸۲: ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟ ...166شمارهٔ ۱۸۳: غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می ک ...167شمارهٔ ۱۸۴: از جفا، اهل وفا را بزبان آوردی 168شمارهٔ ۱۸۵: دل ز یار کهن، مگر کندی 169شمارهٔ ۱۸۶: چو دل ز دردم، چو جان ز داغم، فگار ...170شمارهٔ ۱۸۷: نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پ ...171شمارهٔ ۱۸۸: بگاه رقص، چون در انجمن می در قدح ...172شمارهٔ ۱۸۹: فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی 173شمارهٔ ۱۹۰: وقتی بغمم رسیده باشی 174شمارهٔ ۱۹۱: خوش آنکه بسر رسیده باشی 175شمارهٔ ۱۹۲: بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی 176شمارهٔ ۱۹۳: فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی 177شمارهٔ ۱۹۴: هم بروش ظریفی، هم بصفا تمامی 178شمارهٔ ۱۹۵: ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی 179شمارهٔ ۱۹۶: تا می نخوری، قد رخ زرد ندانی ؛180شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی 181شمارهٔ ۱۹۸: تو را که گفت : رخ از دوستان بگردا ...182شمارهٔ ۱۹۹: یاری من، ای یار جفا کار چه دانی؟!183شمارهٔ ۲۰۰: بیک ایما، همانکه میدانی 184شمارهٔ ۲۰۱: ای بسیما، همانکه میدانی؛185شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بی ...186شمارهٔ ۲۰۳: پیران بی گنه را، کشتی گر از نگاهی ...187شمارهٔ ۲۰۴: کجایی یوسف ثانی، کجایی؟!188شمارهٔ ۲۰۵: دلا، پیام من و او، اگر بهم تو نگو ...189شمارهٔ ۲۰۶: کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده ی ...190شمارهٔ ۲۰۷: چند روزی شد، که از من بی سبب رنجی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ