سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛
شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب
طلوع صبح، از آن چاک گریبان میدهد یادم؛
نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!
بیا رب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛
اگر آمد بدستم دامنت، ز آن یا رب است امشب!
بخلوت مانده تنها یار و، بزم از دشمنان خالی؛
اگر باشد زبانی، وقت عرض مطلب است امشب!
شب مرگ است آذر، گر نگویم درد دل با او
نخواهد بود دیگر فرصت حرف، امشب است امشب