درد دل گویم و، بر طبع گران است تو را
چکنم؟! گوش بحرف دگران است تو را!
مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت؛
وز پیش دیده بحسرت نگران است تو را!
غیر میخواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را
گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟!
ای که ایام بشادی گذران است تو را!
آذری را که کنون از نظر انداخته ای
یکی از جمله یی خونین جگران است تو را!