کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را
    من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را
    طایر فرخنده عیش است رام نقل و می
    از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را
    بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش
    از تغارش جام را وز خم می پیمانه را
    خویش را کشتم چو می کردی علاجم ای حکیم
    هر که را باشد خرد چون می دهد دیوانه را
    مستی آرد بوی خاک میکده ای پیر دیر
    گویی اندودی به لای باده این کاشانه را
    غفلت آرد واعظا در دل مسلسل گفتنت
    ساختی گویا ز بهر خواب این افسانه را
    یک دمم با یاد نی احباب آید نی رقیب
    چون بگنجد آشنا کی ره بود بیگانه را!
    کلبه ام صد رخنه از سنگ حوادث کرد چرخ
    بر سرم خواهد فکندن گویی این ویرانه را
    جان فدایت سازم ای فانی اگر خواهی رساند
    وقت جان دادن به سر وقتم دمی جانانه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha