کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز در دیر مغان آه و فغان آورده ام
    عالمی را از فغان خود به جان آورده ام
    از گناه توبه با زنار گبر خویش را
    دست و گردن بسته در دیر مغان آورده ام
    هر چه میخواهی باین رسوا بکن ای مغبچه
    کانچنان کت خواستی دل آنچنان آورده ام
    لطف پیر دیر هست افزون ز جرم من ازان
    ار کند شرمنده سر بر آستان آورده ام
    ساقیا رطل گرانم ده که از شرمندگی
    سر بزیر افکنده خود را سر گران آورده ام
    گر چه از نام و نشان آزادم اما داغ عشق
    بر جگر از بی نشانیها نشان آورده ام
    لایقالی گفته سر عشق را چون پیر دیر
    فانیا چون گویم ار صد داستان آورده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha