کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از من آواره در کویت فغانی مانده
    بی نشانی رفته و از وی نشانی مانده
    خان و مان در کوی تو درباختم بنگر کنون
    خان و مان گم گشته و بی خانمان مانده
    گر چه مردم در سر کوی وفا اینهم بس است
    طعنه گر بهر سگانت استخوانی مانده
    ناسح افسانه فرهاد و مجنون شد دلم
    زانکه در هر کوی از وی داستانی مانده
    همرهان رفتند و من نالان به حال خویشتن
    چون سگ گم گشته ای کز کاروانی مانده
    مرهم وصل از قدح خواهم که در پیرانه سر
    داغ هجرم در دل از عشق جوانی مانده
    ساقیا هر می که پیمودی به فانی در نیافت
    لطف فرما کین زمان رطل گرانی مانده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha