کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عشقت من خسته را سوختی
    خسی را به برق بلا سوختی
    ز شوق لب و خال هایت برو
    به جان حزین داغها سوختی
    دلم را چو آواره کردی به ظلم
    نمیدانمش تا کجا سوختی
    دلم را که از دردت آزرده بود
    همانا ز بهر دوا سوختی
    ز عشقت نیاسود بیچاره دل
    که تا کردیش مبتلا سوختی
    چها آمد از چشم و رویت به دل
    که یا ساختی خسته یا سوختی
    بهر کس که آتش زدی سوختم
    در آتش زدن ها مرا سوختی
    به جورم چو از خود جدا ساختی
    به داغ جدایی جدا سوختی
    ازان فانی از خویش یکباره رست
    که او را به داغ فنا سوختی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha