کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو
    باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو
    گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام
    از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو
    لعل و رویت را چو دیدم گشته ام مست خراب
    مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو
    شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم
    سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو
    رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب
    کی نماید آنزمان کفتد نقاب از روی تو
    می برویت نوشم ایساقی که هرگز نبودم
    ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو
    فانی از جان شد حسن را بنده ای به زانکه گفت
    « ای منور گشته روی آفتاب از روی تو»

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha