علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۸ - تتبع خواجه حسن: چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو لعل و رویت را چو دیدم گشته ام مست خراب مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب کی نماید آنزمان کفتد نقاب از روی تو می برویت نوشم ایساقی که هرگز نبودم ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو فانی از جان شد حسن را بنده ای به زانکه گفت « ای منور گشته روی آفتاب از روی تو» علی شیر نوایی