کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هست رویت چون گل و خال لبت بالای او
    چون حریر آل کز عنبر بود تمغای او
    مرغ دل را زان به سوی گلشن وصلت هواست
    تا نگردد رنجه خاک آن چمن در پای او
    با قبای لاله گون در جلوه شد گویا که آب
    خورده در جوی جگر نخل قد رعنای او
    از خیالش دیده و دل را بود نور و سرور
    زانکه گاهی دیده و گاهی دل آید جای او
    باعث قید جنون آمد ترا زنجیر زلف
    زانکه آرد هر شبم آشفتگی سودای او
    پیر دیرم زان به من دلرا ز غمها کرد چاک
    کز ردای زهد پاکان شد قدح پالای او
    دین فدا کردم به عشوه مغبچه سویم ندید
    کش هزاران دین فدای ناز و استغنای او
    دل ز رعنایان باغ دهر برکندم که نیست
    جز دو رنگی و دورویی در گل رعنای او
    همچو فانی بنده شاهم کز آرایش جهان
    چو نموداریست از باغ جهان آرای او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha