علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹ - تتبع میر وفایی: هست رویت چون گل و خال لبت بالای او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هست رویت چون گل و خال لبت بالای او چون حریر آل کز عنبر بود تمغای او مرغ دل را زان به سوی گلشن وصلت هواست تا نگردد رنجه خاک آن چمن در پای او با قبای لاله گون در جلوه شد گویا که آب خورده در جوی جگر نخل قد رعنای او از خیالش دیده و دل را بود نور و سرور زانکه گاهی دیده و گاهی دل آید جای او باعث قید جنون آمد ترا زنجیر زلف زانکه آرد هر شبم آشفتگی سودای او پیر دیرم زان به من دلرا ز غمها کرد چاک کز ردای زهد پاکان شد قدح پالای او دین فدا کردم به عشوه مغبچه سویم ندید کش هزاران دین فدای ناز و استغنای او دل ز رعنایان باغ دهر برکندم که نیست جز دو رنگی و دورویی در گل رعنای او همچو فانی بنده شاهم کز آرایش جهان چو نموداریست از باغ جهان آرای او علی شیر نوایی