آن گل که نوشد می با رقیبان
بینند و میرند مسکین غریبان
ای گل به گلشن چون جلوه سازی
افغان مکن عیب از عندلیبان
چون بلبل و گل بی هم مبادا
عشق محبان حسن حبیبان
بی یار از ما طاقت مجوئید
زانرو که هستیم از ناشکیبان
چون زخم سینه پوشیده دارم؟!
سازد چو ظاهر چاک گریبان
فانی نصیبی زان مهوشت نیست
خوش با نصیبی از بی نصیبان