کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفت راهم را بروب آن سیمبر گفتم بچشم
    گفت دیگر ره بزن آبش دگر گفتم بچشم
    گفت اگر روزی ز زلف دور ماندی و جدا
    گریه میکن ز اول شب تا سحر گفتم بچشم
    گفت اگر بر یاد لعلم باده گلگون خوری
    کاسه ها پر ساز از خون جگر گفتم بچشم
    گفت اگر خواهی برویم چشم خود روشن کنی
    از همه خوبان بکن قطع نظر گفتم بچشم
    گفت اگر یابد ز شام هجر چشمت تیره گی
    ساز از شمع رخم نور بصر گفتم بچشم
    گفت با چشمت بگو کز خاک ره تو سنم
    نور یابد سرمه را منت مبر گفتم بچشم
    گفت فانی چونکه اهل عشق سوی مهوشان
    بنگرند آندم تو سوی ما نگر گفتم بچشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha