کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب
    عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب
    بین روی ساقی و می روشن که خلق را
    سوزند نوع دیگر از اینها هر آفتاب
    شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می
    بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟
    خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر
    آنجا بدور لمعه می احمر آفتاب
    باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم
    در گنج تیره میکده را انور آفتاب
    ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار
    تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب
    از شمع می فروغ شبستان بزم ده
    پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب
    زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست
    در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب
    سلطمان حسین خسرو غازی که بندگانش
    سایند از علو مکان سر بر آفتاب
    فانی ز درد جام میت باد بهره مند
    کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha