کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به مستی در دلم گردد خیال روی یار امشب
    که سازد هر زمان در گریه ام بی اختیار امشب
    به حالم شمع را گر دل بسوزد گو سر خود گیر
    که در هجران مرا تا صبحدم اینست کار امشب
    خیال آن پری دارد بدان حالم که میخواهد
    که رو بر کوه و صحرا آورم دیوانه وار امشب
    تماشا را شده همسایگان بر بام ها حیران
    که این مجنون دگر از گریه گشته بیقرار امشب
    اگر آب سرشکم غرقه سازد ناصحا از پند
    زبان کوتاه کن ما را دمی با ما گذار امشب
    ملولم از حیاط ای دل عجب کز کاروان عمر
    نخواهد بر غریبستان به عقبی بست بار امشب
    مده جام شراب ای ساقی دوران که میخواهد
    که از جسم حزین فرقت گزیند جان زار امشب
    هزاران شب رسید ای فانی از هجران به روز اما
    نه بیند روی روز ار خود بود چون من هزار امشب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha