کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از تاب می دگر به سرم شعله در گرفت
    می باز سوز آتش ما را ز سر گرفت
    اندر سفال میکده بود این مگر که دوش
    در کنج دیر مغبچه ام جام زر گرفت
    یک جام تا به حشر بسم بود طرفه بین
    کز روی ناز و عربده جام دگر گرفت
    هر کو چنین دو جان فنا زد ز بیخودی
    نارد بروز حشر سر از خاک برگرفت
    ای من غلام همت رندی که بهر می
    نقد و خراج ملک جهان مختصر گرفت
    ای شیخ اگر تو عیب کنی بت پرستیم
    پیر مغان به مذهب کفر این هنر گرفت
    ای رند جرعه نوش که میپرسی از ریا
    فانی طریق زاهد و خودبین مگر گرفت!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha