کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صوفی ز میم واقف اسرار نهان کرد
    من نیز چو نوشم به کنم آنچه توان کرد
    جاوید سرافراز شد آنکس که سر خود
    در دیر فنا خاک ره پیر مغان کرد
    از خوابگه آمد بدرو گشت قیامت
    دل را که ز غرب آمده خورشید گمان کرد
    پیر عجب آمد می دوساله که هر پیر
    کش همدم او یک دو نفس گشت جوان کرد
    بر سوگ عروسان چمن ابر بهاری
    چون صرصر دی دید به صد لرزه فغان کرد
    گفتم به دل افغان بکنی چونش به بینی
    هر چیز که گفتم نکنی دید و همان کرد
    قطع ره هستی که عجب دور و دراز است
    فانی نه گر از خویش برون رفت چسان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha