کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحر وزید نسیم طرب فزای بهار
    که گشت باعث می خوردنم هوای بهار
    سپه کشید سوی باغ و بین به لاله که شد
    به میل و شقه یاقوت گون لوای بهار
    به از بهار چو فصلی برای عشرت نیست
    ز مدح فصلی سازم ادا برای بهار
    بهار نقد لطافت فدای یاران کرد
    که نقد جان چو ما بیدلان فدای بهار
    بهار گر چه زداید غم از دل اما هست
    تموج می سوهان غمزدای بهار
    گشاد غنچه به گلبن ز حد برون چو سحر
    وزید سوی چمن باد دلگشای بهار
    اگر به مرده دمد جان عجب مدار که هست
    نسیم روح در انفاس مشکسای بهار
    غنیمت است بهار جوانی از پی عیش
    که تا بهار جوانی بود چه جای بهار
    بهار عمر غنیمت شمار ای فانی
    فناش ار چه که زودست چون فنای بهار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha